پدیدهای به نام «حاج آقا زائری»
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نمیدانم برای چندمین بار است میگویم که برخلاف خیلی از همطیفهایم آقای «محمدرضا زائری» را دوست داشتهام و از نوجوانی با نوشتههای ایشان در مجلات و در جوانی با کتابهایشان خو گرفتهام، اما گمان میکنم لازم باشد در این مطلب کمی درباره #پدیده_زائری بنویسم.
به زعم بنده برادر عزیز آقای زائری تا وقتی دست به قلم بود و کتاب مینوشت، تحلیلهای خوبی ارائه میکرد و حتی اگر کسی مخالف نظر او هم بود، در شیوه تحلیل و نظریههای او تأمل میکرد. زائری کتابها، زائری اثبات و تعریف یک مسئله بود و میتوانست راهکار ارائه دهد، اما از روزی که زائری کتابنویس به شبکههای اجتماعی آمده، نتوانسته خود را از آفات این فضا نجات دهد.
زائری دنیای مجازی از اساس با زائری دنیای کتاب و مجله تفاوت دارد. او دیگر توانایی اثبات یک مسئله و یا راهکار دادن در یک زمینه را ندارد و مدام زیر میز میزند. در بهترین حالت منتقد است و فقط بلد است نقد کند. از اختلاس و فتنه 88 تا رقص فلانی و کلیپ بهمانی همه را به حجاب میچسباند و تکهای به سیاستهای نظام میاندازد و میگذرد.
زائری دنیای مجازی کیست؟ زائری دنیای مجازی غرق در ماهیت توییتر و اینستاگرام شده و نمیتواند از ولایت تکنیک عبور کند. او اصطلاحا -اصطلاحی که خودم برای او به کار میبرم- #هشتگ شده است. با هر تبی یک طعنهای زده، زیر میز میزند و رد میشود. نه اثبات میکند، نه راهکار میدهد و نه دنبال این کارهاست. او خواسته یا ناخواسته درگیر سطح است، اگرچه خود را اینچنین نمیداند. رجوع او به همه مسائل، رجوع اینستاگرامی، توییتری و در نهایت عالم مجازی است. اگر به شهید بهشتی رجوع میکند، تفسیری ارائه میکند که یک نوجوان دهه هشتادی قرار است ارائه کند. اگر قرار است از حجاب مطبوعش سخن بگوید، جملهای از بهشتی میآورد و جملهای را نادیده میگیرد و سکوت میکند. اگر میخواهد سراغ فرهنگ برود، «تحلیل آسان» ارائه میکند. تحلیلی دهه هشتادی پسند که یک «حاج آقای اینستاگرامی» هم در فالوئرهایش داشته باشد.
مثلا در نمونه اخیر دختر رقاص، جملهای مینویسد با این مضمون که اسلام با رقص رقاصهها از بین نرفته، ولی با دزدی مفسدین اقتصادی چرا. آیا واقعا همین است؟ ایشان تاریخ نخوانده است یا نمیخواهد بخشی از تاریخ را بگوید؟ #آندلس چگونه سقوط کرد؟ دلیلش چه چیزی یا چه چیزهایی میتوانست باشد؟ آیا نگاه اسلام به مسائل انقدر تکبعدی و سطحی است؟ آیا اسلام نمیتواند هم برای رقص رقاصه نظر بدهد و هم برای دزد بیتالمال؟ آیا او میداند فضای مجازی یعنی فضای عمومی؟ اگر کسی جلوی مسجد رقصید چه؟ اگر چندین نفر در خیابانها لخت مادرزاد شدند برای مبارزه چه؟
او ریشه را در فرهنگ میداند و این درست است. یادم میآید که بارها از نگاه شهید آوینی به #ماهواره و مسائلی از این دست نوشته و گفتهام که اینها همه راه حلی فرهنگی دارند، اما اولا فرهنگ زیرساختی چند ساله میخواهد، دوما اولویت برخورد فرهنگی با مسائل اگرچه در فرهنگ است، اما هیچ عقل سلیمی نمیتواند بپذیرد که اگر مسئلهای فراتر از فرهنگ رفت و به حوزههای سیاسی، امنیتی و... کشیده شد راه حل دیگری نداشته باشد.
مثلا در قضایایی مثل اتفاقات اخیر یا مسئله حجاب که آقای زائری ما را به اسلامی که برخی -و نه او- آن را #اسلام_رحمانی میخوانند دعوت میکند، هرگز نخواهید دید که او صحبت زیر از شهید بهشتی را مدنظر کار خود قرار دهد که گفتهاند:
«چه فرقی میان آن دزد مال و خانم خودآرایی که به عمل خودآرایی دست میزند وجود دارد؟ این خانم، دزد سلامت اخلاق مردان است و آن مرد بوالهوسی که خودآرایی و خودشیرینی میکند و قصد جلبنظر خانمها را دارد، آن هم دزد سلامت اخلاق است و باید هم به وسیله اقناع و هم به وسیله قدرت جلوی هر دو را گرفت.»
شهید بهشتی سلامت اخلاق جامعه را مهم میداند و زائری هم. هر دو نیز راهکار فرهنگی دارند، اما تفاوت نگاه شهید بهشتی و زائری در این است که اولی با خود و دین خدا تعارف ندارد و ژست روشنفکری نمیگیرد. میداند جلوی دزد سلامت اخلاق جامعه را هم باید به وسیله اقناع گرفت و هم به وسیله قدرت!
زائری اینستاگرام، زائری توییتر است. زائری که در مسائل نمیاندیشد. دنبال هشتگ روز است، نه حتی اثبات نظریه درست یا غلط خود. او دنبال تحلیل آسان میگردد و همیشه به فرع ماجرا میچسبد. در همین قضیه اخیر رقاصی فلانی خیلیها به مواجهه ابلهانه صدا و سیما واکنش نشان دادهاند، اما واکنش زائری و آدمهایی شبیه او چیست؟ مقایسه مسئله حجاب با مسئله عدالت به بهانه اینکه گفته شده هر جا فقر باشد، دیانت میرود یا هر جا بیعدالتی باشد، گناه زیاد میشود.
چرا من، زائری و امثال ما به این نمیاندیشند که اصلا آیا پخش این کلیپ احمقانه بعد از گذشت یک ماه از اصل ماجرا در تلویزیون شاید کار همانهایی باشد که نمیخواهند عدالت اجرا شود. شاید آنکه فلان زنک هرزه خارجنشین را تهدید به مرگ میکند، دست دیگر آستینی باشد که در ایران به دنبال اقدامات مثلا فمینیستی است؟ چرا زائری دنبال اثبات نمیرود؟ چرا زائری و زائریها تحلیل آسان کرده و تکساحتی هستند؟ چرا زائری به این فکر نمیکند که آستین نفوذی هم میتواند در قوه قضائیه باشد، هم در وزارت ارشاد، هم در صدا و سیما و هم در حوزه علمیه قم؟
آیا نمیشود هم با بدحجاب مبارزه فرهنگی کرد، هم اگر جلوی مسجد و در روز شهادت امام صادق علیهالسلام رقصید به این فکر کرد که ممکن است کار یک سازمان وابسته باشد؟ هم به عدالت پرداخت و هم به فرهنگ؟ آیا زائری جز غر زدن و تکهپرانی به وضعیت اقتصادی، اقدام عملی هم کرده؟ آیا در همین مسائل فرهنگی راهکاری جز «حجاب را بردارید» ارائه داده است؟ اگر او مرد فرهنگ است، چرا دنبال علاج فرهنگ در وضعیت فعلی نیست و مدام دنبال آندلسی کردن ایران و بعد تصحیح روشهای غلط فرهنگی است؟
زائری نه در این زمینه که در صدها اتفاق آینده هم به همین شیوه عمل خواهد کرد. او اول فحشی به نظام میدهد، بعد یقه بچه مذهبیها را میگیرد، بعد تکهای به عدالت اقتصادی و اجتماعی میاندازد و نهایتا راه را این میداند که با مسائل فرهنگی مخالف نظر اسلام برخورد نکنیم و برویم یقه فلانی را بگیریم و والسلام، اما به نظر من او هم تفاوتی با دیگر مدیران جمهوری اسلامی ندارد. آنها در اقتصاد و سیاست ضعیف عمل میکنند و او در فرهنگ و من هنوز به جایی نرسیده پر از اشتباه ریز و درشت. مدیر اقتصادی هم شاید معتقد است ما اول لیبرال شویم، بعد بیاییم اقتصادمان را اسلامی کنیم. مدیر سیاسی هم شاید معتقد است اول غربی شویم، بعد ببینیم که کجا را باید اسلامی کنیم و زائری هم معتقد است اول حجاب را برداریم، بعد بیاییم همه جمهوری اسلامی را درست کنیم.
زائری به بهانه اینکه به قول خودش همفکر ما اصولگراهاست -که من نمیدانم این اصولگرایی دیگر چه کوفتی است وقتی لاریجانی لیبرال و روحانی فاسد هم در آن جا میگیرند- مدام مشتش را بر فرق سر بچههای انقلابی میکوبد، اما دریغ از یک «تو گفتن» به مخالفان این نظام. او معتقد است من شما را میکوبم چون همفکر شما هستم و من به این فکر میکنم اگر قرار بود رهبر انقلاب هم به شیوه زائری ما را نقد کند چقدر بیچاره بودیم! نمیدانم چرا من و زائری و امثال ما نقد خودی را از رهبری یاد نمیگیریم؟
تفاوت من و زائری با شهید سید مرتضی آوینی این است اگرچه معدودی از خودیهای دلبسته انقلاب و خیل ضدانقلاب مدام به او میتاختند و فحشی نثارش میکردند، اما هیچگاه به همجبههایهایش چیزی نگفت و فحشی نثار آنها نکرد و شمشیرش را برای لیبرالها و ضدانقلاب بیرون کشید!
و آخر از همه اینکه حکایت او حکایت «ما سه نفر را کجا میبری؟» شده است. هر از گاهی در وصف فهم چند سال جلوتر خود روضهای میخواند تا بفهمیم که او هم مردی است از دیار بهشتیها و مطهریها و نمیدانم آیا امثال بهشتی و مطهری و چمرانها هم برای خود روضههایی چنین دلسوزانه خواندهاند یا نه!
پ.ن: خدا میداند که او را چقدر دوست داشتهام و امروز چقدر از مواضع عجیبش تعجب کرده و ناراحت میشوم و خدا میداند که در این نوشته سعی کردم فقط نقدی دوستانه انجام داده باشم. خدا من و همه کسانی که به این نظام دلبستهاند اما نمیدانند چه باید بکنند را به راه درست و اصولی خود هدایت کنند.
پ.ن: آخرین اقدامی که زائری مجازی در عرصه عمل کرد، مسابقه هفت روز و هفت ساعت بود. برنامهای که نه بیننده داشت، نه جز سفر خارجه برای چند سلبریتی معمولی چیزی عاید مردم، انقلاب و فرهنگ میکرد و نشان میداد ایشان در امور رسانهای ضعف دارند.
کاملا موافق هستم با مطلبتون و اینکه هر چی میگذره، واکنش های ایشون عجیب تر میشه...
کاش لینک این مطلب رو براشون ارسال کنید