به سوی خدا فرار کن
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
مطلب پیشرو، روایت چهارم از مطلبی طولانی است که به مناسبت شهادت شهید مصطفی چمران در سال 1398 در مجله همشهری جوان نوشتم.
- ۰ نظر
- ۳۱ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۴۲
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
مطلب پیشرو، روایت چهارم از مطلبی طولانی است که به مناسبت شهادت شهید مصطفی چمران در سال 1398 در مجله همشهری جوان نوشتم.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگرها
توجه: این متن در تاریخ 25 آبان 1394 نوشته شده بوده و تا امروز منتشر نشده است.
در این سالها چندین بار شاهد هجوم طیف خاصی از جریان سیاسی و منسوبین این طیف به علامه مصباح یزدی شدهام و عمده این واکنشها نیز نزدیک انتخابات مختلف بوده است.
در روزهای گذشته نیز افرادی مانند جناب آقای حجه الاسلام و المسلمین طباطبایی که سابقه زیادی در دفاع از آقای هاشمی رفسنجانی دارند، به مواضع سیاسی علامه مصباح یزدی حمله کرده و آن را زیر سوال برده اند.
عمده حرف مخالفان آقای مصباح یزدی نیز در حوزه دیدگاه سیاسی ایشان است، والا باطنا و یا ظاهرا مخالفین ایشان با مباحث ایشان در حوزه فلسفه مشکلی نداشته و ایشان را صاحب علم میدانند.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
شهید سید محمدباقر صدر از مراجع تقلید معاصر در سالهای دهه چهل جلسهای را برای عموم طلبهها تشکیل داده بود که در آن به پرسشها و مسائل گوناگون پاسخ میداد و مباحث فکری، اجتماعی و سیاسی روز مطرح میشد. بخشی از سخنرانیهای ایشان در فاصله سالهای 1344 تا 1358 هجری شمسی که بعد از درس خارج بیان شده است را موسسه آیتالله صدر تحت عنوان «ومضات» و با ترجمه «بارقهها» چاپ کرده است. صحبتهایی که در ادامه میآید، بیانات شهید صدر در باب وضعیت حوزههای علمیه و وظایف آنهاست و اگرچه 50 سال از ایراد آن میگذرد، اما متأسفانه مشکلات همچنان محسوس است.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
«کودتای 28 مرداد» یکی از حوادث مهم در تاریخ معاصر کشور ما است، زیرا این رخداد هم ملی شدن صنعت نفت را زمین زد، هم وفاق اجتماعی و اتحاد بین اقشار مختلفی که به رهبری آیتالله کاشانی و دکتر مصدق کنار هم ایستاده بودند را درهم شکست و از همه مهمتر زمینهی ورود ایالات متحدهی آمریکا به ایران و استعمار این کشور را را فراهم کرد.
کودتای 28 مرداد مهم است، چون 25 سال با وقوع انقلاب اسلامی فاصله دارد. آمریکا و انگلیس زمانی در امور داخلی ایران دخالت رسمی میکنند که حتی جرقههای نهضت انقلابی امام خمینی نیز زده نشده است. کشورهای استعماری با براندازی دولت قانونی ایران، سهم نفتی خود از منابع ایران را رسمیت میبخشند و حکومت شاه هم هیچ اختیاری از خود ندارد.
دربارهی وقایع این کودتا و پیشینه و پسینههای آن کتابهای متعدد و خوبی نوشته شده است. 28 مرداد میتوانست موضوع فیلمهای بسیاری در سینمای ایران باشد و مثلا جشنوارهی فجر هر سال، یک فیلم با این موضوع داشته باشد. نکتهی دیگری که دربارهی این کودتا باید گفت، خارج شدن پروندههای مربوط به کودتا از حالت محرمانه در سازمان CIA است. مسئلهای که سال قبل اتفاق افتاد و حتی در مناظرههای انتخاباتی پیشین آمریکا موضوع مناظرهی «هیلاری کلینتون» و «برنی سندرز» شد.
خلاصهای از وقایع مربوط به کودتای 28 مرداد را شرح خواهیم داد و بعد به معرفی چند کتاب در این باره میپردازیم.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
پس از خرمشهر
|یادداشتی درباره مستند «جام زهر» تولید بیبیسی فارسی|
«چرا بعد از خرمشهر جنگ را ادامه دادیم و آتشبس را نپذیرفتیم؟»؛ این مهمترین سوالی است که درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق پرسیده میشود و از قضا مهمترین رکن مستند جدید بیبیسی فارسی یعنی «جام زهر؛ فرصتهای از دست رفته ایران در جنگ» ساخته «امید فراستی» است.
مستند جدید بیبیسی چند ویژگی شاخص دارد؛ اول آنکه برآمده از یک دید نیهیلیستی تمام عیار است که طبیعتا هیچ جایگاهی برای خدا و مسائل دینی و اعتقادی قائل نیست، دوم آنکه دیدی غیر هرمونوتیک دارد، سوم اینکه مثل روال همیشه بیبیسی حرف را نیمخورده کرده و نصفه میگوید و نهایتا اینکه با وجود ضعفهایش، مستند تأثیرگذاری بر مخاطب است.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
مدتها از زمانی که نام «جولیا پطرس» و «احبائی» معروفش در فضای مجازی و خصوصا بین انقلابیها معروف شده میگذرد. برخلاف فلان روزنامهنویس که به هر بهانهای #احبائی پخش میکند و یا بهمان روحانی که آب و هوای لبنان به مذاقش ساخته و دوست دارد همهجا و همه چیز را با سنجه «لبنان» ببیند و مثلا حجاب و فرهنگ و اخلاق ما را به قول خودش لبنانی کند، خیلی نه تمایلی به صحبت درباره جولیا پطرس و پخشآثارش داشتهام و نه خیلی همهجا را لبنان دیدهام. والا میشد کارهای زیادی در این زمینه انجام داد که دوستان هم از آن لذت ببرند!
جولیا پطرس نه با أحبائی، که با یکی از آهنگهایش در دهه 80 میلادی که تمایلی به بردن نامش ندارم، خود را به عنوان خواننده به قول ما محور مقاومت معرفی کرده و با آهنگهای متعدد در این سه دهه فعالیت هنریش، ثابت کرده که حمایتش از مسئله فلسطین، مقاومت لبنان و سوریه احساسی و جوزده نیست.
حالا و پنج روز مانده به کنسرت جدیدش در شهر صور لبنان، خیلی از لبنانیها منتظرند یکبار دیگر روح مقاومت، پایداری و اعتماد به نفسشان را در یک کنسرت موسیقی بالا ببرند و به تعبیری نفسشان از عزت نفسی که دارند حال بیاید.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نمیدانم برای چندمین بار است میگویم که برخلاف خیلی از همطیفهایم آقای «محمدرضا زائری» را دوست داشتهام و از نوجوانی با نوشتههای ایشان در مجلات و در جوانی با کتابهایشان خو گرفتهام، اما گمان میکنم لازم باشد در این مطلب کمی درباره #پدیده_زائری بنویسم.
به زعم بنده برادر عزیز آقای زائری تا وقتی دست به قلم بود و کتاب مینوشت، تحلیلهای خوبی ارائه میکرد و حتی اگر کسی مخالف نظر او هم بود، در شیوه تحلیل و نظریههای او تأمل میکرد. زائری کتابها، زائری اثبات و تعریف یک مسئله بود و میتوانست راهکار ارائه دهد، اما از روزی که زائری کتابنویس به شبکههای اجتماعی آمده، نتوانسته خود را از آفات این فضا نجات دهد.
زائری دنیای مجازی از اساس با زائری دنیای کتاب و مجله تفاوت دارد. او دیگر توانایی اثبات یک مسئله و یا راهکار دادن در یک زمینه را ندارد و مدام زیر میز میزند. در بهترین حالت منتقد است و فقط بلد است نقد کند. از اختلاس و فتنه 88 تا رقص فلانی و کلیپ بهمانی همه را به حجاب میچسباند و تکهای به سیاستهای نظام میاندازد و میگذرد.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
توجه: متن زیر را بنده برای سایت «هنر ولایی» نوشتهام و بعد روی وبلاگ خودم قرار دادهام.
نکته مهم دیگر این است که مطلب پیشرو یادداشتی تحلیلی درباره مستند «ترور سرچشمه» ساخته آقای «محمدحسین مهدویان» است و از فضای نقد مرسوم سینمایی در مجلات، دانشگاهها و سینماتکهای روشنفکری دور است.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اینکه هر مستندسازی بخواهد تاریخ را آنطور که دلش میخواهد بسازد، شاید از نظر شخصی جذاب و دلچسب باشد، اما آیا سنگ روی سنگ بند میشود؟
نمیدانم مراد از مستند چیست، اما من مستند را حقیقتی از یک واقعیت میدانم. واقعیتی که میشود با زبانهای مختلف بیانش کرد، اما نباید خارج از حقیقت باشد یا بهگونهای گفته شود که حقیقتی را از بین ببرد و تصویر دروغینی بسازد.
اگرچه تمایل بسیاری به مستندسازی دارم، اما همیشه به این فکر میکنم که در مواجهه با یک مسئله تاریخی باید چه رفتاری داشته باشم؟ آیا به دلیل گرایشاتی که دارم، میتوانم بخشی از حقیقت و واقعیتی که پیرامون یک موضوع یا یک شخصیت اتفاق افتاده را نبینم؟ مثلا با شخص ایکس به دلیل مواضع سیاسیش مشکل دارم، اما در نگاه مستند به گذشته او حقایق را طوری جلوه دهم که اقدامات مثبتش نیز منفی جلوه کند؟ آیا میتوان این نوع کار را «مستند» نامید؟
امسال نیز به روال سالهای قبل برخی از فیلمهای جشنواره مستند حقیقت را تماشا کردم. عمده فیلمهایی که دیدم تاریخی، سیاسی و پرتره بود. دو مستند از چند مستندی که دیدم به عمد بخش مهمی از تاریخ پیرامون موضوع خود را شرح نمیدهند و از قضا همین نگفتن موجب تحریف میشود.
آیا میتوان به سینمای مستند تکیه کرد؟ آیا این نوع مواجهه باعث نمیشود من و دیگران در آنچه میخواهیم به عنوان مستند و حقیقتی از تاریخ بگوییم، دچار لغزش شویم و آنچه میخواهیم را روایت کنیم؟
فکر میکنم همانقدر که من باید روی این گذارهها فکر کنم، دیگران نیز باید فکر کنند. من به اینکه اگر فرصتش پیش بیاید چه رویکردی باید داشته باشم و دیگران به اینکه ایا قربانی کردن حقیقت را میتوان #مستند نامید؟
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
مهر ماه سال گذشته، سیاستهای کلی «انتخابات» توسط رهبر معظم انقلاب و در اجرای بند یک اصل 110 قانون اساسی ابلاغ شد.
متن سیاستهای کلی انتخابات مفصل است و میتوان آن را از طریق لینکی که در ادامه قرار میگیرد، مطالعه کرد، اما برخی بندهای این سیاستهای انتخاباتی خطاب به شورای نگهبان است که اتفاقا این روزها بیشتر مورد توجه و سوال قرار گرفته است و به نظر میرسد اگر آن سیاستها اجرایی شده بود، شبهات و سوالات امروز پیرامون عملکرد شورا در احراز و عدم احراز صلاحیت نامزدها پیش نمیآمد.