شرحی بر تقوای در فضای مجازی
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
متن زیر پیرامون «تقوا در فضای مجازی» و عکسهایی است که جدیدا منتشر شده. نقدهایی علیه این حرکت خوندم که به نظرم رسید باید چیزی مینوشتم. مطلب عامیانه است چون فضایی که منتشر کردم لحن عامیانه رو میطلبیده.
اینکه شرعیات مربوط به محرم و نامحرم و مسائل مربوط به تقوا رو محدود به زندگی حقیقی کنیم و وقتی پای دنیای مجازی میرسه اونها رو کنار بگذاریم، چیزی جز سکولاریسم نیست.
نمیشه آدم در دنیای حقیقی متشرع باشه و در دنیای مجازی نه.
البته که در این زمینه دچار تحجر هم شدیم، اما بیش از رفتار تحجرگرایانه ما دچار سکولاریسم از نوع انقلابی شدیم که به ولنگاری ختم شده.
یک آقا و یک خانم نامحرم طبق اصول دینی چارچوب مشخصی از روابط رو دارن.
همونطور که حضور یک اقا و یک خانم تنها در یک اتاق منع شده، این اتفاق میتونه در دنیای مجازی هم بیوفته.
همونطور که گفتگوی عادی یک اقا و یک خانم در چارچوب خاصی در دین اجازه داده شده، در فضای مجازی هم همینطوره.
نه متحجرانه قراره بگیم گفتگویی انجام نشه و مثلا من در حلقههای خودم هیچ خانمی رو عضو نداشته باشم و نه ولنگار برخورد کنیم و از خود فتوا صادر کنیم که تحجرآمیز برخورد نکنید و تقوا در فضای مجازی کشک. احتمالا ته این صحبت به این ختم خواهد شد که: دلت پاک باشه
یعنی همین حرفی که بسیاری در مورد حجاب میزنند و اینها چیزی جز گول زدن خود نیست.
نوشتن زیر پست جنس مخالف به خودی خود خارج از شرع نیست و اگر کسی اینطور حس میکنه، یقینا متحجرانه برخورد میکنه. کمااینکه خانمها و اقایون در فضای حقیقی گفتگو میکنند و نظر همدیگه رو تایید یا نقض میکنند.
اما همین گفتگو اگر به گفتگوی ناصحیح تبدیل بشه، شرعی نیست و دین هم تعارف نداره و خودش رو اسیر روشنفکرنمایی اون هم از نوع روشنفکرنمایی بچه حزب اللهیها نمیکنه.
دختر و پسری که به دین تقیدی ندارن توی همین فضای مجازی مگه چه میکنن که رفتاری غیر دینی دارن؟ حداقل شخص بنده 6 سال توی تالارهای گفتگو با موضوعات متفاوت از دینی تا ... مدیر یا کاربر بودم
داداش و آبجی میگن، عزیز و گلم میگن، باهم راحتن. شوخی میکنن و احتمالا شماره همدیگه رو هم دارن!
حالا دختر و پسر مقید به دین ما اگه تو فضای مجازی خانم و اقای محترمش خواهر وبرادر باشه اشکال نداره، ولی وقتی ابجی و داداشش میشه خواهر و برادر، عزیز و گلش حذف میشه اما ته دلش قند اب میشه و واسه بالا بردن اگاهی های دینی شماره میگیره از طرف مقابل {به عینه دیدم این مسئله رو. بیشتر از 10 مورد. از شماره برای بیدار کردن نماز تا ...} این چیزی غیر از عملکرد غیر شرعی نیست.
عملا ادم های متحجر هم زیاد دیده شدند. کسانی که نمیتونن از ابزار به مثابه ابزار برای حضور در یک جامعه و گفتگوی مجازی استفاده کنن و دچار تضاد هستند.
حلقه گفتگوهاشون به یک جنسیت خاص {جنسیت خود} محدود میشه و هر نوع گفتگویی با جنسیت مخالف، کامنت گذاشتن و لایک کردن پست حتی در مباحث نظری رو هم خارج از شرع میدونن.
اینها متحجرها یا اسلام نمایان احمق هستند. اینها از تقابل با ابزار از ماهواره تا اینترنت و شبکه های اجتماعی مرعوب هستند و وابستگی اینها به دین صرفا در نماز و روزه و محدود میشه و در سایر وجوه دینی که نیازمند تفکر، جدا کردن دین از مسائل غیر دینی و حاکم کردن ولایت دین بر تکنیک و به دست گرفتن ابزار برای گسترش دین میشه غالب تهی میکنند و پا به فرار میگذارند. حاشا که با این روش بشه به جایی رسید.
عمدتا این مدل ادمها رو که میبینم یاد جمله معروف و زیبای سید مرتضی اوینی میافتم که:
نیچه خطاب به فیلسوفان میگوید: «خانههایتان را در دامنه کوه آتشفشان بنا کنید»
و من همه کسانی را که در جستجوی حقیقت اند، مخاطب این سخن مییابم.
گریختن مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت میاندیشند، و اگر نه مرگ یک بار، زاری هم یک بار.
اداب گفتگوی غیرشرعی اینه که من و شما زیر پست هم نظر میدیم. کامنت میذاریم. توی لیستمون از جنسیتهای مختلفه. اگر از نظری خوشمون اومد پلاس میزنیم یا لایک میکنیم و اگر نه نقد میکنیم.
اما اینکه منِ اقا عکس شخصی یک خانم رو لایک کنم یا بگم: خواهرم حجابت افتخار من است اینها دیگه خاله زنک بازی های بچه حزب اللهی هاست که مستحیل در ابزار و تمدن تکنولوژیک شدند و نمیدونن ولایت ابزار رو قبول کنن یا ولایت دین رو.
اینها اگر در پستهاشون با سکولاریسم سیاسی مخالف هستند، در عملکرد دچار سکولاریسم مجازی شدند.
حقیقت و مجاز گرچه ظاهرا متفاوت هستن، اما شرعیات و احکام دین در هیچ کدوم تفاوتی نداره.
نه روشنفکرنمایی در این زمینه به اسلام بسته میشه و نه رفتار تحجرامیز.
ما به متفکرانی نیاز داشتیم که پیشتر از این و سالها قبل ماهیت فضای مجازی رو بشناسند و زمینهی گسترش دین در این فضا رو مشخص کنن. متفکرانی که امروز وظیفه دارند ماهیت شبکه های اجتماعی و کارکرد اونها رو یافته و برای بچه حزب اللهیها بازگو کنند که نه به روشنفکرمآبی، دین گریزی و سکولاریسم دچار بشن و نه در این فضای دچار تحجر باشن.
اصولا در مقام تکنیک، ابزار همیشه به ما هجوم اوردند و بعد ما فکر کردیم که جایگاه دین در این زمینه چیه و عمدتا در تحلیلش هم لنگ زدیم.
البته که همین الان هستند کسانی که ماهیت این فضاها رو به خوبی دریافتند و برای دیگرانی چون من تحلیل میکنند.
و باز به قول آوینی:
«ما باید در صدد تسخیر روح و جوهر تمدن جدید برآئیم نه جسم آن. ما نباید تسلیم همان نسبتی شویم که بین بشر جدید و تکنولوژی و متدولوژی وجود دارد. تسخیر جوهر تمدن جدید در گرو همین تغییر نسبت است و اگر نه گزینش آن سان که ما انتظار میبریم، امکان پذیر نخواهد بود.»
پ.ن: این سکولاریسم فقط مختص اینجا نیست. در حوزه های علمیه هم دیده میشه. اینکه هیچ برنامه ای برای این فضاها، سینما، هنر و ... نداشتند و ندارند و در عمل کلا منکر بخشی از زندگی رایج امروز دنیا شدند
پ.ن: فصل آزادی قلم کتاب رستاخیز جان، فصل هایی از کتاب اینه جادو1 و فصل هایی از کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب سید مرتضی اوینی در مورد ماهیت ابزار، تمدن تکنولوژیک و رابطه اینها با دین است. اگر دوست داشتید مطالعه کنید.