پاسخی به یک پاسخ (ردّی بر سخنان دکتر زیباکلام پیرامون اسراییل)
آنچه اینجا به آن پاسخ میدهم، پاسخ دکتر زیباکلام است به آقای غلامرضا بنیاسدی از روزنامهی خراسان. یادداشت آقای بنیاسدی یادداشتی است عاطفی، یا به بیانی خطابی و طبیعتا در آن نباید پی استدلال گشت. به بیان دیگر، آقای دکتر زیباکلام وقتی ظاهری به خود میگیرند که با دلیل قانع میشوند و بعد به نقد مطلب آقای بنیاسدی میپردازند، از پیش میدانند در زمین بیسوار جولان میدهند و لاجرم – اگر توسن چموشی نکند و با مغز به زمینشان نکوبد – برندهی مسابقه، خودشان (به عنوان تنها شرکتکننده) هستند.
آقای دکتر میگویند «در جامعه ما نسبت به موضوع «اسرائیل» و تاریخ سرزمین فلسطین آنقدر بیاطلاعی غریبی وجود دارد که به وصف نمیگنجد»، چه عالی. یک نفر پیدا شد که به حقایق این زمینه علاقهمند باشد. خصوصا که بعدتر میفرمایند همهی دانستههای ما «خلاصه میشود در انبوهی از شعار و شعار و بازهم شعار.»
خیلی هم عالی. ما منتظر میمانیم که نگاه غیرشعاری به مسألهی اسرائیل را از آقای دکتر یاد بگیریم. قاعدتا اگر آقای دکتر بخواهند چند قدم از کشتن پهلوانپنبه دور شوند و به حریفی نسبتا واقعیتر بپردازند، باید سراغ کتاب روژه گارودی، «اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل» بروند و نقدی بر مدعیات گارودی بنویسند.
https://archive.org/details/TheFoundingMythsOfIsraeliPolitics
گارودی تا حدی که دستش میرسیده است و امکانات پژوهشی زمانهاش اجازه میداده، کوشیده مستند حرف بزند. اما آقای دکتر علاقهای به بررسی کتاب گارودی – که راستش خیلی هم قوی نیست – ندارند. به جایش ایشان در یادداشت کوتاهشان هشت بار عدد ۴۰۰۰ را به کار میبرند. ظاهرا از نظر ایشان سرزمین فلسطین ۴۰۰۰ سال تاریخ دارد که دقیقا مطابق با تاریخ ۴۰۰۰سالهی یهودیت است.
خب اینجا یکی دو سوال از آقای دکتر میپرسیم. آیا این سرزمین قبل از ۴۰۰۰ سال مورد نظر ایشان خالی از سکنه بوده است؟ اگر نه، چرا باید تاریخ را از ۴۰۰۰ سال پیش بررسی کنیم و نه مثلا ۵۰۰۰ یا ۳۰۰۰ سال پیش؟ دیگر این که آیا تاریخ میتواند ملاک ادعای ارضی باشد؟ این که ما در زمان هخامنشیان از این سو تا مصر و از آن سو تا چین را در تسلط داشتهایم ملاک خوبی است که لشکر بکشیم و دوباره این سرزمینها را تصاحب کنیم؟ اگر خیر، پس این اصرار آقای دکتر به تاریخ ۴۰۰۰ سالهی یهود چیست و از کجا است؟ البته بعدتر دربارهی این تاریخ ۴۰۰۰ ساله صحبتهای دیگری نیز خواهیم کرد.
آقای دکتر در اهمیت تاریخ ۴۰۰۰ ساله میگویند «همه دانش ما پیرامون 4000 سال تاریخ یهودیت و سرزمین فلسطین خلاصه میشود در مشتی تئوریهای توطئه و فرضیات دایی جان ناپلئونی در خصوص توطئهها و نقشههای شوم، پلید، مخفی و زیرزمینی صهیونیستها به همراه قدرتهای استعماری و داستانهای جن و پری. همه داستانسراییها و تئوریهای توطئه ما هم خلاصه میشود به ده، بیست، سی سال اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم. مابقی آن 4000 سال تاریخ هم از دید ما نه اهمیتی دارند و نه موضوعیتی پیدا میکنند. نیمی از دانش ما در مورد 4000 سال تاریخ خاورمیانه خلاصه میشود در تئوریهای توطئه دایی جان ناپلئونی پیرامون یهودیهای خبیث صهیونیست و نیم دیگر هم در شعارهای پرطمطراق که در نوشته جنابعالی موج میزد».
خب این تئوریهای توطئه که بیش از یک بار ازش نام میبرند چی هستند و از کجا میشود دانست که غلط هستند؟ آقای دکتر چیزی نمیگویند. در عوض مانند باد صرصر تند و بیتامل از روی این تاریخ ۴۰۰۰ ساله میگذرند تا به دوران عثمانی و قیمومت انگلیس بر فلسطین برسند. بعد یقهی نویسندهی یادداشت را میگیرند که چرا وزارت ارشاد نمیگذارد کتاب «تولد اسرائیل» چاپ شود. البته دست کم بر من خواننده آشکار نیست که نویسندهی یادداشت چهکارهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بگذریم از این که در همین سی و چهار سالهای که آقای دکتر مثل چماق بر فرق نویسندهی یادداشت میکوبد که فقط کتابهای شعاری دربارهی اسرائیل چاپ شده است، دست کم یک فقره کتاب دوجلدی «تاریخ صهیونیسم» نوشتهی پرارزش ناهوم سوکولو که خود از بنیانگذاران اسرائیل محسوب میشود، کتابی که مملو از اسناد رسمی و دست اول تشکیل اسرائیل است با مجوز وزارت ارشاد و در موسسهی اطلاعات به چاپ رسیده و کسی هم یقهی کسی را ندریده است.
http://www.amazon.com/History-Zionism-1600-1918-Two-Volumes/dp/0870681079
حالا که آقای دکتر میلی به بررسی کتابهای مخالف نظرشان ندارند، چهطور است ما سر خود نگاهی به اسناد و کتابهای موجود بیندازیم؟ شاید کمی فضا را روشن کند.
کتاب «تاریخ یهود – مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره» را ایسرائل شاهاک، نویسندهی اسرائیلی با استناد به منابع یهودی نوشته است.
http://www.amazon.com/Jewish-History-Religion-Israel-Shahak/dp/074530818X
از نظر دکتر زیباکلام این کتاب مشتی تئوری توطئه و فرضیات داییجان ناپلئونی است؟
جودایکا، دانشنامهی ۱۶ جلدی و پربار یهود است که نویسندگان و ناشرانش اسرائیلی هستند. خوشبختانه این کتاب در دسترس است و قسمتهای زیادی از تاریخ یهود را میتوان با رجوع به این منبع بازخوانی کرد. از جمله میتوان نقش یهودیان، و فرقههای نومسلمان یهودیتبار را در امپراتوری عثمانی در این کتاب بازخوانی کرد.
http://www.amazon.com/Encyclopedia-Judaica-16-Volume-Set/dp/0685362531
به نظر ایشان این هم تئوری توطئه و مشتی داستانهای داییجان ناپلئونی و شعارهای واهی است؟
در چند دههی اخیر باستانشناسی در اسرائیل پیشرفت جالب توجهی کرده است و باستانشناسان یهودی معتقد اسرائیلی (به طور خاص دکتر ایسرائل فینکلستاین باستانشناس صاحب کرسی اسرائیلی و همکار آمریکایی و یهودیش نیل اشر سیلبرمن) در کتابهای متعددشان به وضوح نشان دادهاند و تاکید میکنند که بنیانهای تاریخ یهود، مانند تفکیک کنعانی – عبرانی، جنگ قبایل بنیاسرائیل، سفر خروج، داستانهای آبای اولین، داستانهای داوود و سلیمان و اورشلیم، و تمامی بنیانهای آنچه تا حال به استناد کتاب مقدس یهودی تاریخ یهود انگاشته میشد تخیلاتی است که هیچ رنگی از واقعیت ندارند و در دربار بسیار کوچک و ناتوان یکی از پادشاهان سرزمین فلسطین با مقاصد سیاسی جعل شدهاند.
این همان تاریخ ۴۰۰۰ ساله است که آقای دکتر بر دانستنش اصرار دارند و تنها اسمش را به رخ میکشند اما در واقع نه نسخهی جعلیش و نه نسخهی بازیافتهاش را نمیدانند. آقای دکتر اصرار دارند که در طول تاریخ کشور مستقلی به نام فلسطین وجود نداشته است که اسرائیل آن را غصب کرده باشد. ایشان خودشان را به کوچهی علی چپ میزنند. ماجرای فلسطین و اسرائیل بیش از غصب «کشور»، غصب «سرزمین و مسکن» است. اسرائیلیان با زور اسلحه بسیاری از فلسطینیان مسلمان و مسیحی را از زمینها و خانههایشان راندهاند. افسانهی خرید فلسطین افسانهای نخنما است. تمام آنچه اسرائیلیها از زمان مونتهفیوری و بعد روچیلد تا امروز از عربها خریدهاند (از جمله زمینهایی که به زور حکم دادگاه و به قیمتهایی بسیار خندهدار خریدهاند) به دو درصد خاک فلسطین هم نمیرسد. باقی اعراب را به زور اسلحه و با ارعاب و ترور از خانهی خود راندهاند و تعداد زیادی را در عملیاتهای وحشیانهای چون تلزعتر کشتهاند. البته قطعا ماجرای تلزعتر نیز مشتی توهم و تئوری توطئه است و ارزش پرداختن را ندارد.
http://en.wikipedia.org/wiki/Tel_al-Zaatar_massacre
آقای دکتر لازم نیست به خودشان زحمت بدهند و تاریخ ۴۰۰۰ سالهای را که هرگز نخواندهاند در چشم مخاطبانشان کنند، یادداشتهای خصوصی موشه شارت، وزیر خارجهی سابق اسرائیل را بخوانند که دخترش پس از مرگش منتشر کرد و تاریخ تروریسم دولتی اسرائیل و غصب سرزمینی درش به وضوح و دقت تشریح شده است.
http://www.amazon.co.uk/Israels-Sacred-Terrorism-Documents-Information/dp/0937694703
البته اگر از نظر ایشان کتاب موشه شارت مشتی خرافات تئوری توطئه و تخیلات داییجان ناپلئونی نباشد.
چهطور است آقای دکتر را ارجاع بدهیم به کتاب زندگینامهی خودنوشت آریل شارون با نام «مبارز»؟
http://www.amazon.com/Warrior-Autobiography-Ariel-Sharon/dp/074322566X
هر چند یقینا شارون نانخور یک مشت آدم اهل تئوری توطئه بوده است و کتابش را مطابق میل آنان نوشته است.
خیر آقای دکتر، ما حول تشکیل اسرائیل و تاریخ معاصرش و تاریخ ۴۰۰۰ سالهاش تنها به ادبیات صهیونیستی استناد میکنیم. شما اگر تعمد نداشته باشید که چشمان خود را ببندید، باید دست کم چند دقیقه از وقت شریفتان را به خواندن خلاصهای از هر یک از این کتابها اختصاص بدهید (از نوع تعریف کردن تاریخ ۴۰۰۰ سالهتان پیدا است که حوصلهی خواندن اصل کتابها را ندارید) و بعد نقدی بر هر یک بنویسید که مبتنی بر اسناد (و نه مبتنی بر کتابی مجهول که در ادارهی صدور مجوز ارشاد «گیر» کرده است) باشد.
البته آقای دکتر چنین نخواهند کرد، بلکه همان کاری را میکنند که در جواب دو نامهی من کردند. سکوت میکنند و به روی خودشان نمیآورند که این حقایق در عالم موجود است. برای ایشان همان شعارهایی که در برابر شعارهای آقای بنیاسدی دادند کفایت میکند تا دست خود را به عنوان برنده بگیرند و با فروتنی بلند کنند.