فوتبال را سیاسی ن-کنیم!
«فوتبال را سیاسی نکنید لطفا».
حتما این جمله را بارها شنیدید. جملهای که در تلویزیون توسط مجریهای فوتبال، بازیکنان، مربیها و حتی بسیاری از مسئولین هم شنیده شده، به گونهای که بعضا باور کردیم فوتبال را نباید سیاسی کرد و سیاسی دید.
اینکه این حرف درست است یا نه، مقصود ما نیست و باید بررسی شود، اما نگارنده این حرف را کمی مضحک میداند.
در صحنهی خارجی، از حضور بازیکنان فوتبال در فلسطین اشغالی و پخش تصاویر آن، استفادههای ابزاری از بازیکنانی چون لیونل مسی برای رژیم صهیونیستی، اختلافات درونی ایالتی در اسپانیا مانند کاتالانها تا بازی ایران و آمریکا که سال 1998 انجام گرفت. اگر یادمان باشد، آن روزها رسانههای خارجی بُعد سیاسی این بازی را خیلی زیاد کردند. بازی که با پیروزی جمهوری اسلامی ایران همراه بود.
در صحنهی داخلی نیز فوتبال عمدتا سیاسی بوده است، خصوصا اینکه بخش مهمی از آن به بدنه اصلی دولت در کشورمان مرتبط است و در نهایت جدا دیدن آن از سیاست کمی غیرعادی است.
اگر منظور از اینکه «لطفا فوتبال را از سیاست جدا کنید»، جداکردن فوتبال از سیاستزدگیها و سیاستهای کثیف است که عمدتا گریبان بسیاری از مسائل در این کشور را گرفته است، نگارنده با این مسئله موافق است و آن را امری مهم میداند، اما اگر منظور این است که فوتبال به کلی از سیاست جدا شود، باید گفت آیا این سخن آنچنان که عدهای داعیهدار آن هستند امکانپذیر است و اصلا در سایر کشورهای جهان چنین امری مرسوم است؟
در تبلیغات یکی از کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال 92، پیامی مرتبط با همین موضوع و عدم دخالت سیاست در ورزش بیان شد. در اثنای انتخابات هجمه بسیاری در خصوص مسائل ورزشی خصوصا فوتبال به دولت نهم و دهم انجام گرفت که طبیعتا بسیاری از آن نیز درست بود. نگارنده در این مطلب قصد دفاع از دولت نهم و دهم را ندارد، زیرا در این خصوص ضعفهای بسیار جدی دارند، اما آنچه در اینجا مهم است، استفادههای سیاسی فعلی از فوتبال و پیروزیهای آن است.
نگارنده معتقد است اگر به علی کفاشیان و فدراسیون فوتبال، تیم ملی و در نهایت عملکرد آن انتقادی هست، که یقینا هست، و اگر ما مقصر ضعفهای موجودی که به فدراسیون فوتبال علی کفاشیان نسبت میدهیم، طبیعتا پیروزیها و عملکرد مثبت آن نیز نتیجه و ثمره همان تفکر، همان فدراسیون فوتبال و در نهایت منصوب به دولت نهم و دهم خواهد بود.
این درست نیست که باختهای فوتبال را به دولت پیشین نسبت داده و با ایجاد جوسازی، پیروزیهای فعلی را مدیون دولت یازدهم بدانیم. دولتی که نه در انتخاب مربی، نه در انتخاب رییس فدراسیون فوتبال سهیم بوده و نه حتی صعود ایران به جام جهانی در زمان آغاز فعالیت آن شکل گرفته است.
البته دولت یازدهم و منصوبین آن اخیرا در خصوص این مسائل صحبتی نکرده اند و داعیهدار چنین چیزی هم نبودند، اما حامیان دولت یازدهم و منتقدان دولت نهم و دهم {که نگارنده نیز از منتقدان دولت فعلی و پیشین است}، در فضای مجازی در روزها و حتی ساعات اخیر به این مسئله اشاره کرده اند.
همچنین بیان این مطلب ارتباطی به «دیپلماسی فوتبال» ندارد. هرچند «دیپلماسی فوتبالی»، خود سیاسی کردن فوتبال و پیوند فوتبال با سیاست توسط رییس جمهور محترم و وزیر امور خارجه است، اما در خصوص اینکه این اقدام در راستای منصوب کردن پیروزیها دولت بوده، طبیعتا نگارنده اعتقادی به این امر ندارد و آن را امری رسانهای از دولت یازدهم میداند.
به امید آنکه ورزش در جمهوری اسلامی ایران از سیاستزدگیهای طیفهای سیاسی و دولتهای مختلف فاصله گرفته و به یک سیاست کلی برای پیشبرد اهداف مهم کشور برسد.
برای ایجاد تنفر و یا علاقه نسبت به دولت قبل و فعلی از کوچک ترین چیز ها استفاده سیاسی میکنند.
فوتبال جای خود رو داره!