شعبان بیمخهای انقلاب!
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
پیشترها، وقتی میشنیدیم یکی از سیاسیون در جایی مورد حمله قرار گرفته است، تکلیف مشخصی داشتیم. دهه هفتاد را میگویم.
آن دوره منش اصلاح طلبی، منش خودزنی به سبک سینمارکس آبادان بود. یک عده لباس یقه دیپلمات میپوشیدند، سوار موتور میشدند و بعد هم یک سری ماجرا بوجود میآمد. رسانهها هم عمدتا از لفظ «لباس شخصیها» استفاده میکردند.
لفظ لباس شخصیها کنایه به بچه بسیجیها بود و با گذشت دو دهه از آن دوران، هنوز هم روزنامههای اصلاحات از این لفظ قدیمی و نخنما استفاده میکنند.
لباس شخصیها به فلانجا حمله کردند و اموال را تخریب کردند، یا سوءقصد به جان بهمانی را داشتند و یا نهایتا به فلان آدم سیاسی حمله کردند.
تکلیف ما در دهه 70 خیلی روشن بود. اصلاحات خودزنی میکرد و اصولگراها که آن دوران بیشتر «راستی» شناخته میشدند نیز منش خاصی داشتند. تلویحا همه میدانستند که آن یقه سفیدِ شلوار پارچهای پوش هم عامل کیست و هدف از این کارها چیست. «شعبان بیمخ»ها عدهای از طیفی در میآمدند که داعیهی روشنفکری داشتند. همانها که هنوز هم در دانشگاهها شعار «زنده باد مخالف من» میدهند و مخالفان خودشان را «داعش» خطاب میکنند.
- ۱ نظر
- ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۴۸