مسئلهی «زن» در جمهوری اسلامی
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
یکی از اصلیترین مسائل در هر حکومتی، مسئله «جایگاه زنان در اجتماع» است و طبیعتا جمهوری اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست.
نگارنده به مسائل پیش از انقلاب اسلامی نگاه نمیکنم و هر آنچه قرار است بنویسم، به مسئله زن در انقلاب اسلامی و رویکرد دولتهای انقلاب در اینباره است.
تا اتمام دفاع مقدس عملا فضا برای کارهای بنیادی در کشور فراهم نبود و در این بین مسائل مربوط به فرهنگ نیز از این قاعده مستثنا نبود و طبیعتا هر آنچه در بوتهی نقد قرار میگیرد، مربوط به دوران پس از دفاع مقدس در دولتهای سازندگی، اصلاحات، دولت عدالت محور و دولت اعتدال است و نگارنده معتقد است اگر مسئلهی مربوط به زنان طبق نظر اسلام و الگوی اسلامی و همچنین طبق بیانات امامین خمینی و خامنهای پیش میرفت، «مسئله زن در انقلاب اسلامی» در وضعیت فعلی به سر نمیبرد.
در این نوشته قرار نیست تاریخچه بگویم، اما اقداماتی که در این حوزه انجام گرفته است به نظر بنده نشان از نفاق و دورویی مسئولین میدهد.
در سالهای اخیر یکی از افتخارات مسئولین دولتهای مختلف، برتری 70-30 {با اختلاف 5درصدی} شرکت کنندگان آزمون کنکور زن به مرد است. بارها این را طوری اعلام کردیم که گویا فتحالفتوح انقلاب اسلامی همین یک مسئله بوده است.
با این اختلاف فاحش، دانشجویان پسر و دختر وارد دانشگاه میشوند و در بهترین حالت بعد از 4 سال مدرک کارشناسی میگیرند و با فرض ادامه تحصیل تا مقطع کارشناسی ارشد، درس ایشان 6 ساله تمام میشود.
پس از آن پسرها 2 سال سربازی دارند و این 2 سال بدون هیچ برنامهریزی آنها را به عقب میاندازد. در طرف مقابل دانشجوی دختر پس از تحصیل سراغ شغل رفته و با حقوقی کمتر از آنچه که یک آقا باید دریافت کند راضی به کار میشود.
نگارنده همهی زندگی را «ازدواج» نمیدانم، اما آنچه در اسلام شدیدا روی آن تاکید شده است و به قول رهبر انقلاب مستحب موکد است، همین مسئلهی ازدواج است و با این تفاسیر مسئلهی تاخیر در ازدواج پدید میآید.
اگر بپرسند آیا نگارنده معتقد است که باید جلوی تحصیل زنان گرفته شود؟ جواب منفی است، اما در ادامه پاسخ کاملی به این سوال خواهم داد.
الگوی زندگی خانواده اسلامی را زندگی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها میدانیم.
زندگی که در آن حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین را به کار در خارج از منزل و دخترشان را به کار در منزل توصیه میکنند و البته حضرت علی علیهالسلام در کار منزل نیز مشارکت میکردند.
طبق این الگو نهتنها کار در خارج از منزل که مشارکت در خانه نیز وظیفهی مردان است و در این بین به زنان توصیه شده در منزل کار کنند زیرا آرامشی که در یک زندگی مشترک شکل میگیرد، در حضور و توجه زن به خانه و خانواده است.
البته در این بین مسائل فقهی نیز دخیل میشود که مثلا زن میتواند برای شیر دادن به فرزند یا کار در منزل مزد دریافت کند، اما ما الگو را زندگی اسمانی علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار دادیم و «عشق» و «مهربانی» زوجین را مانع از لزوم چنین کاری میدانیم.
{مطلب بیشتری پیرامون زندگی علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها بخوانید}
گمان نمیکنم اگر «خانهداری» برای زنان «ارزش» محسوب میشد و رسانه و مسئولین حقیقتا آن را ارزشمند میدانستند، بسیاری از زنان در جمهوری اسلامی نیازمند کار {به شکل امروزی} بودند.
اینجانب معتقدم امور تربیتی فرزندان از آنجا به مرد واگذار نشده که نه طاقت و تحملی چون زنان دارد و نه محبت پدر هیچ گاه میتواند جای مهربانی و عطوفت مادری را بگیرد و از همین روست که مهمترین رکن جامعه یعنی «خانواده» به دست زنان سپرده شده است و امروز در کمال بیمسئولیتی مدیران مربوطه آنانی صاحب اجر و منزلت اند که شاغل باشند و هر آنکه اهل خانه و خانهداری است هیچ ارزشی در جایگاه اجتماعی ندارد.
اگر این مسئله در انقلاب اسلامی و در بین مسئولین دولتها حقیقتا «الگو» و «مطلوب طبع» بود، اوضاع در این مسئله به شکلی کاملا متفاوت بود. دولتهای مختلف هیچ جایگاه و ارزشی برای زن خانهدار و کار زن در منزل قائل نیستند و این مسئله از قوانین گرفته تا رسانهها به وضوح دیده میشود.
رسانههای مختلف خصوصا تلویزیون «زن مطلوب» را زن کارمند میداند و زن خانهدار همیشه مساوی با «امل»، «بیسواد»، «بیهنر» و ... بوده است. خانوادههایی که از فقر مالی و فرهنگی شدید رنج میبرند «خانه دار» اند و الگوهای پیشرفته زنان شاغل بوده اند.
تقلیل دادن ارزش خانهداری زنان به «آشپزی» آن هم به عنوان یک وظیفه وبا نگاه «کلفتی» بزرگترین و ظالمانهترین خطاهاست، در صورتی که بزرگترین ارزش زنان خانهدار حفظ آرامش خانه، مدیریت رکن خانواده و تربیت نسل آینده است که در دیدگاه اسلامی این تربیت فرزند جلوه و ارزش بیشتری پیدا میکند.
برخلاف غرب که «خانواده» جایگاهی در اجتماع ندارد، بزرگترین اصل جامعهی اسلامی خانواده است و «زن» مدیریت خانه و خانواده را به عهده دارد.
حالا فرض کنید بین مسئولین دولتی زنی مطلوب بود که وقتش را بیشتر در خانه و خانواده میگذاشت و «آرامش» و «تربیت فرزند برای پاسداری از انقلاب اسلامی» برای او اهمیت زیادی داشت. طبیعتا وقتی این نگاه مطلوب یک دولت باشد، زنان خانهدار «بیمه» میشوند و بعد از 30 سال خانهداری «حقوق بازنشستگی» دریافت میکنند.
نگارنده منکر وجوب حضور زنان در بغضی مشاغل مانند دبیری، پرستاری، مامایی و ... نمیشوم، اما هیچ لزومی ندارد که کماندوهای نظامی، راننده کامیون و اتوبوس، کارمند بانک، منشیها و... از میان زنان باشند. البته رهبری انقلاب بارها بر حضور زنان در «اجتماع» و تاثیر اجتماعی ایشان تاکید کرده اند و بنده نیز آن را نفی نمیکنم و نگاه «مردسالاری» به این مسئله نخواهم داشت.
زنان در مسائل فرهنگی و اجتماعی یکی از ارکان این انقلاب بودهاند و خواهند بود، اما آنچه مراد بنده است نگاه غلط به حضور زن و بیارزش کردن زنان خانهدار است. تا حدی که این نگاه امروزه انقدر رواج پیدا کرده که اگر زنی در خانه وقت خود را برای درست کردن کیکی زیبا و خوش طعم برای همسر بگذارد او را بیکار معرفی میکنیم و «هنرمند» بودن را از او سلب میکنیم و این نگاه را در حوزهی شغلی نداریم.
آنچه اتفاق افتاده این است که هیچ شانی چه از جایگاه همسری و مادری و چه از منزله اجتماعی و هنری برای زن خانهدار در نظر گرفته نشده است، در صورتیکه بسیاری از زنان هنرمند جامعه ما هم خانهدار اند و هم در اجتماع حضور دارند.
فعالیت جنبی بسیاری از خانمها در کلاسهای آموزشی، تولید محصولات فرهنگی و فعالیتهای هنری، نمونهی این فعالیتهاست و با گذشت 36 سال از انقلاب اسلامی نویسندگان، شعرا و متفکران زیادی از جمعیت زنان در این عرصه قدم برداشته اند.
در زمینهی «ورزش» نیز در سالهای اخیر نیز حضور زنان فعالتر و پررنگتر از قبل دیده میشود و این امری است که طبق نظر رهبری معظم انقلاب امری پسندیده و مطلوب است و باز نشان دیگری از حضور و فعالیت زنان در اجتماع دارد و در نهایت مهمترین فعالیتی که زنان در جمهوری اسلامی در حوزه اجتماعی و فرهنگی میتوانند داشته باشند نیز در زمینهی «سبک زندگی اسلامی» و ترویج این سبک زندگی در خانوادههاست که در بعضی خانوادهها همچنان وجود داشته، اما باتوجه به رویکرد ضدارزشی دولتها نسبت به رکن خانواده این مسئله مغفول مانده است.
مجددا تاکید میکنم اینکه با چوب «فمینیست» از حق طبیعی زنان چشمپوشی شود نیز امری غلط محسوب شده و اصلا دیدی اسلامی و مطلوب نیست. رسیدگی به امور زنان در جایگاه اسلامی، توجه به سلایق آنها در جامعه، حضور ایشان در مباحث فرهنگی و اجتماعی طبق الگوهای اسلامی حائز اهمیت است و در موارد بسیاری به این قضیه، نگاه «ماسکولینیسم» وجود دارد.
یعنی به این صورت که زن بالاجبار برای مشارکت در اجتماع و کارهای اجتماعی یا حضور در خانه و خانهداری باید یکی را انتخاب و دیگری را فدا کند، در صورتی که نگاه اسلام و انقلاب به زن نه فمینیسمگونه است و نه ماسکولینیسمگونه و البته در دیدگاه فمینیسم نقش فعال زن در اجتماع با شاغل شدن زنان یکی محسوب میشود.
در ادامه در همین حوزه فمینیست و زنان در انقلاب نیز مطلبی را بیان میکنم.
در این بین به برکت وادادگی مسئولین مربوطه در امور زنان «فمینیست» هم چاشنی کار شده و به عنوان مثال حضور فمینیستهای چادری در نظام مانند خانم شهین مولاوردی کافی است نظام اسلامی درگیر «حقوق بشر» به سبک غرب نیز بشود. دیدگاهی که طبیعتا الگوی زن در جامعه را نه «صدیقه طاهره سلام الله علیها» که «روزی دویتر» آمریکایی میداند!
برابری حقوق زن و مرد در دیدگاه امثال ایشان را در «مردواره کردن زن» میتوان به وضوح دید. از مخالفت ایشان با کاهش زمان کار زنان شاغل تا صحبتهایی با این مضمون: «مشارکت فعال زنان و کنترل آنان بر منابع باید همپای مردان و نه جدای از آنان دیده شود. رسیدن به این وضعیت نیازمند توانمندی زنان است»
در ماههای گذشته ایشان به دستاورد مهمی رسیدند و جمهوری اسلامی عضو نهاد «زنان سازمان ملل» شد. در یکی از بندهای اهداف این نهاد آمده: «از بین بردن تبعیضهای جنسیتی اعمال شده برابر زنان و دختران». پیرامون تبعیض جنسیتی نیز کافی است با جستجوهایی پیگیر مسئله حقوق بشر در ایران و «تبعیض جنسیت» و چرایی، چیستی و چگونگی ان باشید.
نگارنده پیشنهادم به امثال ایشان این است اگر به همین صراحت تمایل به حضور زنان در جامعه دارند، همانطور که آقایان موظفند 2 سال بدون حقوق مشغول خدمت سربازی باشند، زنان شاغل نیز 2 سال ابتدایی کار خود را بدون حقوق و برای دولت در ادارات دولتی کار کنند و بعد از 2 سال فعالیت کنند.
پی نوشت:
برای آشنایی بیشتر به کتاب «خانواده» برگرفته از بیانات رهبر معظم انقلاب و دیدگاه شهید مرتضی مطهری نسبت به جایگاه زن در اسلام و اجتماع رجوع شود.
یه پیشنهاد هم دارم در مورد انتشار مطالب که به صورت خصوصی بهت میگم.
خسته نباشی:)