نقدی بر رستاخیز
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
این مطلب نقدی است بر فیلم «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش. از نوشتنش مدت زمانی میگذرد و امروز قصد کردم منتشر کنم.
ابتدا تمایل داشتم چیزهایی اضافه و کم کنم، بعد منصرف شدم.
اگر قرار باشد نقد جدیدی بنویسم، اینبار عنوان مطلبم را «آقای عصبانی خشمگین یا حضرت عباس» میگذارم. چیزی که بعد از دیدن نسخههای مختلف فیلم برجسته بود، شخصیت سازی بسیار ضعیف از حضرت عباس علیه السلام بود. شخصیتی که اگر این اسم مقدس را نداشت، مرا بیشتر یاد گلادیاتور میانداخت!
مسلم بن عقیل فیلم چیزی جز یک ژندهپوش خسته و نالان نبود و یزید هم جز همجنس بازیاش در فیلم چیزی به چشم نمیخورد. صفتی که هیچ جای تاریخ نیامده است.
در کل باید بیتعارف بگویم فیلم «حال بهم زنی» بود. هیچ وقت تمایل نداشتم همچین چیزی دربارهی امام حسین علیه السلام ساخته شود!
این روزها که بحث فیلم رستاخیز داغ شده، نقدها و نظرات متفاوتی خواندم و به نظرم رسید پیش از آنکه نقد خود را بنویسم، بهتر است گزارشی از روند تولید فیلم بنویسم. بدین صورت هم روند تولید فیلم مرور میشود و هم دید بهتری نسبت به فیلم خواهیم داشت.
روند تحقیق و نگارش فیلمنامهی رستاخیز همزمان با تولید فیلم «دوئل» احمدرضا درویش در سال 81 آغاز شد و طبق نقول مختلف 3 یا 6 سال طول کشید. 16 بهمن 88، همزمان با اربعین حسینی ضبط فیلم در بم آغاز شد و پس از 250 جلسه، فیلمبرداری در 12 دی 89 در حوالی تهران به پایان رسید.
علیرغم اینکه بسیاری از حضور «رستاخیز» درویش در سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر خبر میدادند، دی ماه سال 91 روابط عمومی رستاخیز در اطلاعیهای اعلام کرد تمایلی به حضور در جشنواره نداشته و دلایل خود را نیز توضیح داد. احمدرضا درویش پس از 10 سال دوری از جشنواره، آذر ماه 92 با «رستاخیز» در سی و دومین جشنواره فیلم فجر بازگشت.
دی ماه 92 یعنی بعد از اعلام حضور فیلم در جشنواره، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیرامون آن صحبت کرده و از برجسته بودنش حرف زد. او گفت ورود کارگردان به عرصههای جدی به خصوص معارف دینی و تاریخ اسلام، اتفاق خوبی است. همان ماه و در اربعین سال 92، هیات انتخاب سودای سیمرغ جشنواره فیلم را بررسی کرد.
رستاخیز پس از چند سال دوری از جشنواره فجر، نامزد دریافت 11 سیمرغ بلورین شد که از این بین 8 سیمرغ را تصاحب کرد.
حاشیههای رستاخیز نیز از همان دوره و با اکران در جشنوارهی فیلم فجر آغاز شد. حاشیههایی که تا تیرماه 94 ادامه پیدا کرد و با گذشت یک هفته از اکران عمومی فیلم در سینماها، موجب تعطیلی و لغو اکران آن شد.
اولین اعتراضات به فیلم از بهمن 92 و از سوی مراجع تقلید و بزرگان حوزه علمیه قم آغاز شد. آیتالله العظمی علوی گرگانی در پیامی نسبت به فیلم اعتراض کرده و آن را موهن دانست. ایشان در پیام خود گفته بودند: «عدمتوجه به نصایح علما موجب کمرنگشدن اعتماد قشر متدین به دستگاههای فرهنگی شده و کمرنگشدن عظمت امامزادگان، موجب توبیخ و بلکه عقاب الهی در قیامت خواهد شد و همه مسوولان باید خود را برای جوابگویی در روز حساب آماده کنند.»
پس از ایشان نیز آیتالله مقتدایی و تنی چند از علمای حوزه علمیه قم نسبت به فیلم واکنش منفی نشان دادند و این اعتراضات از سوی دیگر مراجع تقلید چون ایت الله مکارم شیرازی و آیتالله وحید خراسانی تا به امروز ادامه دارد.
بهمن 92 علی جنتی در واکنش به اعتراض مراجع تقلید تلویحا اعلام کرد با وجود دغدغهها و نگرانیهای مطرح شده توسط ایشان، پخش فیلم باید به گونهای باشد که نگرانیها را مرتفع کند. او عمدهی نگرانیها دربارهی فیلم را پیرامون نشان دادن تصویر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام دانست.
حجتالله ایوبی رییس سازمان سینمایی خرداد 93 با آیتالله علم الهدی امام جمعه مشهد دیدار کرد و از لزوم اصلاحات برای حفظ ارزشهای فیلم سخن گفت. او پیش از این نیز گفته بود نظر مراجع تقلید در این زمینه باید تامین شود.
تیر ماه 93، ایوبی در نشست رسانهای خود از اصلاحات انجام شدهی فیلم خبر داد و گفت مشکلات فیلم حل شده و آماده نمایش است. شهریور همان سال او از آماده شدن پروانه نمایش آن و عقد قرارداد با حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی گفت.
اسفند ماه 93 که فیلم در جشنواره فیلم «رویش» در سینما آزادی پخش شد، تنها 5 دقیقه از آن حذف شده بود و همچنان تصویر حضرت عباس علیه السلام و برخی دیگر از مشکلات نقد شده فیلم پابرجا بود. درویش نیز نسبت به انتقادات سخنی نگفته و موضع خود را سکوت اعلام کرد.
اردیبهشت 94 بود که غلامرضا فرجی مدیر پخش حوزه هنری از اکران نسخه اصلاح شده فیلم همزمان با عید فطر خبر داد. دوبله عربی و فرانسویاش نیز تا تیر ماه 94 به پایان رسید و همزمان با عید سعید فطر اکران شد.
و اما دربارهی فیلم.
آنچه برای پخش رستاخیز اتفاق افتاده، امری نکوهیده است. توقف اکران یک فیلم در سینماها با طبع اهل فرهنگ جور درنمیآید و این اهل فرهنگ خواه مخالف و خواه موافق، این اقدامات را پسندیده نمیدانند، اما آیا چارهی دیگری هست؟
بگذارید صحبتم را با این سوال آغاز کنم: چرا «رستاخیز» فیلمی پر از غلطهای روایی و تاریخی است؟
پاسخ به این سوال را باید در نقطهی اصلی مشکلات فیلم جستجو کرد. آنچه باعث تحریف مهمترین اثر سینمایی کشور {به سبب موضوع آن و گره خوردن با نام امام حسین علیه السلام و قیام عاشورا} شود، در وهلهی اول نبود کارشناسان اسلامی تاریخ شناس است. برخلاف ادعای سازندگان فیلم، آنچه دیده میشود فیلمی بدون تحقیق است که تفاوت زیادی با واقعیات دارد و گویی روایت فیلم داستان امام حسینی دیگر در فضایی خارج از قواعد عاشورا و نهضت کربلاست.
گفتیم چرا رستاخیز فیلمی پر از غلطهایی روایی است؟
اگر تحقیقات فیلم 6 سال طول کشیده است، پس نتیجهی آن تحقیقات را در کجا باید جستجو کرد؟ و اصلا کدام تحقیقات؟
بنا نیست سخن سازندگان را نفی کنیم، اما اگر قبول کنیم که تحقیق آن چند سال طول کشیده و کارشناسان تاریخ اسلام در اینباره مشورت داده اند، آن وقت باید فیلم را حاصل تخیلات سازندهی آن بدانیم و قبول کنیم که کارگردان خود را محق دانسته، تحقیقات را کنار گذاشته و داستانی را خلق کرده که با واقعیات تاریخی فاصلهی بسیاری دارد.
یکی از امور نکوهیده و ناپسند در جریان فیلمسازی کشور ما، عدم نظارت بر تولید فیلم است که این مسئله در فیلمهای بزرگ و به اصطلاح «بیگ پروداکشن» خود را مینمایاند.
پیش از آنکه رستاخیز از پردهی سینمایی جمع شود، چه طرق غلطی را طی کرده است و چه کسانی اشتباه کرده اند؟
طبیعتا طرح این سوال ما را به سمت مدیران سینمایی میکشاند که در جریان تولید فیلم صرفا «بلندگو» یا «جیب» اند. بلندگویی پس از تولید فیلمها برای سخن از اثری که بدون نظارت خلق کرده اند و حالا قرار است کورکورانه از آن حمایت کنند و «جیب» برای پرداخت هزینه به تولیدکنندگانی که تضمینی در کارشان نیست. فقدان نظارت محتوایی، هنری و سینمایی در کارهای سینمایی ما موج میزند و حالا در رستاخیز خود را نشان میدهد.
فیلم همهی مسیرهای غلط سینمایی را طی کرده و حالا در اکران عمومی توقیف میشود. مسیرهای غلطی که باعث شده هنرمند خود را اعلم دانسته و حتی در تاریخ نیز دخل و تصرف کند.
نگارنده با توهین به عوامل فیلم مخالفم و از این دست پیامکهایی که در شبکههای مجازی در حال پخش است را غیراخلاقی و بیتقوایی میدانم، اما فیلم به مثابه یک رسانه عمل میکند و رسانه صاحب یک پیام است. اگر پیام غلط باشد، آنچه از رسانه حاصل میشود نیز غلط است و این پیام غلط اگر از «عاشورا» اطلاق شود، جفای بزرگی است که ما به پیام سیدالشهدا علیهالسلام کردهایم.
در روزهای گذشته برخی سینماگران به توقیف فیلم اعتراض کرده اند و عوامل فیلم نیز نامهای اعتراضی به رییس جمهور نوشته اند، اما آیا سینماگران کشور ما به اعتراض مردم، حوزههای علمیه و مراجع تقلید نیز توجه دارند؟ آیا برای ایشان نیز ارزش قائل اند یا به عکس فقط خود را لایق اعتراض به همهی امور میدانند؟
وقتی فیلم پر از غلطهای تاریخی دینی است و از آن پیامی نادرست اطلاق میشود، دیگر این «ننه من غریبم»ها چیست؟ مگر نه آنکه سینمای ایران تا به امروز همه را به چالش کشیده و در دست بردن در هیچ امری، حتی در تحریف واقعهی عاشورا کوتاهی نکرده است، پس چه جای گله و شکایت؟
البته که به نظر دستگاه فرهنگی وزارت ارشاد نیز طرف آقایان است، والا پیشتر از آنکه فیلم در ورطهی توقیف هنگام اکران بیوفتد، نیاز به تغییر داشت و حتی پیشتر، هنگام تولید باید نظارت کافی روی داستان فیلم انجام میشد.
نشان دادن چهرهی حضرت عباس علیه السلام نباید چالش اصلی فیلم باشد. تکنیکهای سینمایی میتواند این مشکل فیلم را حل کند، اما تحریفهای تاریخی فیلم که در بستر روایت اصلی داستان اند با تکنیکهای سینمایی درست نخواهد شد.
تحریف در سن حضرت قاسم علیه السلام، نحوه شهادت حضرت علی اکبر و علی اصغر علیهماسلام، نوع محاربه در روز عاشورا، عدم حضور چهرههای اصلی عاشورا چون حرمله و موارد متعدد دیگر که از تحریفات فیلم خبر میدهند.
آنچه که از ماجرای حر در واقعهی کربلا در تواریخ مختلف و در مقاتل معتبر برمیآید، حضور بکیر فرزند او و غلام ایشان در کربلا و بعد پیوستن به سپاه حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و در این میان حر پررنگترین نقش را به سبب جایگاه خود در لشکر عمر بن سعد، سابقهی جنگی خود و نهایتا ادب نسبت به امام حسین علیه السلام دارد و از «بکیر بن حر» صرفا نقولی از نحوهی شهادت ایشان سخن به میان آمده است، اما عاشورای ذهن کارگردان، چیزی است که با اصل و واقعیت همخوانی ندارد.
چه کسی گفته که عبدالله بن عمر در کربلا حضور داشته و در کدام مقتل معتبر موضوع حر و تنبه او به این شکل مطرح شده است؟
رستاخیز از «عبرتهای عاشورا» خالی است و گویی پوستینی برای صحبتهای سیاسی سازندگان آن شده است.
نگارنده معتقدم فیلم اصلی فیلم در روایت داستان است. ناتوانی کارگردان در جذاب ساختن فیلمی با محوریت عاشورا و شاید هم بیان حرفهای خود در لایههای چندم فیلم باعث شده داستان اصلی فیلم جریان یک عشق و عاشقی معجول، ناموزون و بلاتکلیف باشد و داستان در مدیوم سبک عشق و عاشقیهای رایج تعریف شود.
البته در این میان باید جانب حق را گرفت و نقدهای خلاف واقع را تقبیح کرد. در کشوری که موسیقی اِپیک و حماسی در آن مفهومی ندارد، طبیعتا سازندگان فیلم نمیتوانند این نیاز را که مهم نیز هست نادیده بگیرند. فیلمهای حماسی، موسیقیهای حماسی دارند و البته اگر موسیقی فیلم به «عاشورا» نمیخواند باز ضعف مدیریتی ما را نشان میدهد.
موسیقی فیلم محمد رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم ساخته مصطفی عقاد نیز در کشورهای اسلامی تولید نشد، اما شکوهی تکرار ناشدنی داشت.
برای آنکه صحبت خود را پایان دهم باز به سوال ابتدایی خود باز میگردم: چرا «رستاخیز» فیلمی پر از غلطهای روایی و تاریخی است؟
تا وقتی که تکنیک گرایان سینماگر بر مصدر تولید سینمایی نشسته باشند، فیلمها از هر تحقیق و پژوهشی به دور خواهد بود و مدیران سینمایی هم مرعوب این دسته از سینماگران خواهند شد. کمااینکه امروز نیز چنین است. فشار سینماگران، مدیران سینمایی را تحت تاثیر قرار میدهد و آنچه حق است پدید نمیآید.
تا آنگاه که سینماگر را حکیم بدانیم و همهی امور را به او بسپاریم، رستاخیز و رستاخیزهایی با هزینههای بسیار تولید میشود و به جای آنکه در جهت تقویت اسلام، نظام و در راستای باورهای مردم ایران باشد، جهت دیگری را در پی خواهد داشت. ما سینما را نه به چشم رسانه و یک صنعت، که به یک «صنف» دیده ایم و طبیعتا آنچه باید از او انتظار داشته باشیم را رها کرده و خود را در برابر او مغلوب میدانیم.
نهایتا اینکه رستاخیز فیلم خوبی نیست چون تحریف شده است و از واقعیت به دور است و ضعفهای مدیریت سینمایی کا را به آنجا کشانید که رستاخیز نه در روند تولید و تحقیق که هنگام پخش توقیف شود و این هرچند نکوهیده و ناپسند بود، اما به دلیل اهمیت مسئلهی عاشورا باید انجام میشد، زیرا قیام امام حسین علیه السلام امری تحریفپذیر نخواهد بود.