نـــیـــوک لـــیــــدر

من و سید مرتضی!

مسیح | شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۴۷ ب.ظ | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

سعی کردم اثار شهید سید مرتضی آوینی رو به این شکل مطالعه کنم و بعد برای خودم حلاجی کنم. یعنی نوشته‌ها رو کنار هم بگذارم و بعد با ساختن یک پازل از جملات، معنی خاصی که از فلسفه و نگرش آیشون برمیاد رو دربیارم. {به زعم خودم}

 

1- برادران عزیزی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می‌پنداشتند که برای دست یافتن به سینمایی که بتواند در خدمت اسلام قرار بگیرد، کافی است که به جوانان مؤمن علاقه‌مند، تکنیک فیلمسازی آموخته شود. اکنون همان برادران عزیز، در تحربه بخوبی دریافته‌اند که تکنیک فیلمسازی، یعنی مجموعه روشها و ابزار کار، فی نفسه حامل فرهنگ غرب و غایات روحی آن است و از خود می‌پرسند که «پس چه باید کرد؟»

 

2- بر ما تقلید از غربی‌ها روا نیست، چراکه تاریخ ما در امتداد تاریخ غرب نیست. ما عصر تازه‌ای را در جهان آغاز کرده‌ایم و در این باب، اگرچه سینما یکی از موالید تمدن غربی است، و لکن در نزد ما و در این سیر تاریخی که با انقلاب اسلامی آغازشده، صورت دیگری متناسب با اعتقادات ما خواهد پذیرفت. سینما در غرب چیزی است و در این مرزوبوم چیز دیگر و سینمای ما نمی‌تواند در امتداد تاریخی سینمای غرب باشد، اگرچه زبان سینما یا بیان مفاهیم به زبان سینما قواعد ثابتی دارد فراتر از شرق و غرب.

 

3- تخصص داشتن در علوم رسمی، اعم از تجربی یا انسانی، مساوی با قدرت اجتهاد در علوم نیست. تخصص شرط لازم اجتهاد علمی است، اما شرط کافی نیست. شرط کافی اجتهاد در علوم، وجود معرفتی کافی و جامع نسبت به اسلام است و بدون این شرط، اجتهاد محقق نمی‌شود، چراکه کاربرد علوم در صحنه‌ی عمل باید منتهی به غایاتی باشد که موردنظر اسلام است و لا غیر. لذا باید معنای اجتهاد و تخصص را از یکدیگر تفکیک کرد و دانست که استفاده از تخصص غربی‌ها در علوم و صنایع، اگر در سایه‌ی اجتهاد (به معنایی که عرض شد) نباشد، هرگز به غایاتی که موردنظر ماست منجر نخواهد گشت. ما خود را بی‌نیاز از تجربیات غربی‌ها نمی‌دانیم، اما برای این تجربیات شأنی متناسب با آن‌ها قائلیم. ما چاره‌ای نداریم جز آن‌که سینما را یک ‌بار دیگر در ادب و فرهنگ اسلام معنا کنیم. ما باید قابلیت‌های کشف نا شده‌ی سینما را در جواب به فرهنگ و تاریخ خویش پیدا کنیم و چه کسی می‌تواند ادعا کند که سینما دیگر قابلیت‌هایی ناشناخته ندارد؟

 

 

4- قالب و محتوا و ظرف و مظروف، در سینما، دومرتبه از یک وجود واحد هستند... همچون روح و بدن. با گرایش روح به سمت کفر و شرک ظاهراً تغییری در بدن ظاهر نمی‌شود، اما در سینما این «قالب» است که محتوای خویش را «برمی‌گزیند». چه بخواهیم و چه نخواهیم در تمدن امروز روش و ابزار «اصالت» دارد و سینما نیز از این حکم کلی خارج نیست. این حکم نه مطلقاً، که عموماً، درباره همه هنرها صادق است و در سینما به‌طریق‌اولی، چراکه سینما قبل از آنکه هنر باشد، تکنولوژی است. تکنیک سینما نیز، علاوه بر پیچیدگی بسیار زیاد و فوق‌العاده، مجموعه‌ای است از حیله‌هایی که با قصد فریب عقل و نفی اختیار تماشاگر گردآمده است و برخلاف تصور عام، هرگز انسان را به فطرت ثانوی که مقام تفکر و تذکر است رجوع نمی‌دهد.
اما درعین‌حال، سینما می‌تواند که این‌چنین نباشد و این نکته‌ای است که برای ما محل توجه است. اگر محتوای سینما بخواهد که به‌سوی حق و اسلام متمایل گردد، تکنیک سینما، یعنی مجموعه روش‌ها و ابزار آن، حجابی است که باید خرق شود. در این نکته برای اهل معنا معانی بسیار نهفته است.

 

پ.ن: مسئله ظرف و مظروف، تمدن تکنولوژیک، سینمای اسلامی و از این دست تعاریف مسئله حل نشده دوستان در مطالعه آثار ایشونه که برام کاملا حل شده، مشخص و واضحه. 

شاید هم اشتباه میکنم، اما گمانم اینه که دیدگاه فلسفی ایشون رو باید از آغازی بر یک پایان و رستاخیز جان شروع کرد و به ... رسید و از این منظر به او نگاه کرد و با جهان بینی او غرب و تمدن تکنولوژیک رو دید.

 

پ.ن: 20 فروردین نزدیکه و باز قلب من میتپه!

  • مسیح

نظرات (۱)

  • طاها میرویسی
  • :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی