پاس رونالدینیویی در مجلس
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حتما شما هم پاسهای معروف «رونالدینیو» را به یاد دارید که به یک سمت نگاه میکرد، اما به سمت دیگر پاس میداد. در واقع با چشمانش حریف را گول میزد، اما قصدش چیز دیگری بود.
به نظر نگارنده امروز این اتفاق در مجلس شورای اسلامی افتاد. انتخاب رییس مجلس بین «کواکبیان» و «لاریجانی» خیلی بیشتر از خوشحالی رسانههای اصولگرا ساده بود. عدهای به کواکبیان نگاه کردند، اما به لاریجانی پاس دادند و رسانههای اصولگرا یا حقیقتا دریبل خوردند و یا خود را به دریبل خوردن زدهاند که هر دو به یک اندازه مسخره است.
سایتها و کانالهای اصولگرایی درحالی به 11 رای کواکبیان میخندند که مطهری و پزشکیان با 150 و 130 رای {حدودا} به کرسی نائب رییسی مجلس تکیه زدهاند.
خوشحالی اصلاح طلبها از این مجلس به همان اندازه مضحک است که اصولگراها خوشحالند.
در انتخابات هیئت رییسهی موقت اصلاحات گزینه عارف را معرفی کرد و با 103 رای وزن خودش را در مجلس پیدا کرد. چیزی بین 30-50 نفر از این جریان در حالیکه با سبد «لیست امید» به انتخابات آمدند، به لاریجانی مثلا اصولگرا رای دادند. اما اصلاحات تکلیف خودش را میداند. اینکه نهایتا 103 نفر رای دارد، اما جریان اصولگرایی چه؟
اصولگراها باز هم بلاتکلیفاند. 170 رای لاریجانی را باید هم به حساب اصولگراهای واقعی ریخت و هم به حساب اصولسوارهای باری به هرجهت که در برهه کنونی همراه دولت اند.
لاریجانی رای آورد چون بهترین گزینه برای دولت است. احتمال رویارویی لاریجانی با دولت خیلی کمتر از عارف با دولت بود، زیرا اصلاحات برای اینکه ثابت کند سبد رای سنگینی در برابر دولت دارد بیشتر مقاومت به خرح میداد.
خوشحالی اینروزهای جریانات اصولگرایی را باید نشان از توهم پیروزی دانست. همانقدر که اصلاحات پیروز این مجلس نیست، اصولگراها هم نیستند و وزنهی آنها در مجلس یکی است. تعداد اعتدالیها نیز در مجلس کمتر از اینها است،اما فعلا سوار اعتدال دو مرکب خوب پیدا کرده و یک بار از اصولگرایی سواری میگیرد و یک بار از اصلاحطلبی و در واقع هر دو درخدمت جریان قلیلی هستند که فعلا زمام امور را به دست گرفتند.
اصولگراهای حقیقی توهم را کنار بگذارند و قبول کنند هرچند تعدادشان از اصلاحطلبهای مجلس کمتر نیست، اما بازهی متفاوتی از اصولگرای سازشکار تا اصولگرای انقلابی دارند و این نه برای این انتخابات که برای انتخابات 96 کار را سخت میکند.
بهتر است از الان به فکر سال 96 باشند تا با رای آوردن گزینههایی همچون لاریجانی، ولایتی و روحانی در برابر پاسهای پوشالی، خوشحالی الکی نکنند. به شخصه خوشحالم که از انتخاب لاریجانی خوشحال نشدم و ترجیح میدهم گزینههای بهتری چون لاریجانی و ولایتی را نماد اصولگرایی بدانم. اگر قرار باشد این روند ادامه پیدا کند، احتمالا در جدال روحانی و یک اصلاحطلب باید از روی کار آمدن روحانی در سال 96 خوشحال شویم.
به نظر بنده تعریف «اصولگرایی» و «اصلاح طلبی» مثل «راست» و «چپ» سیاسی کهنه شده و باید تعاریف جدیدی پیدا کرد.
پ.ن: این هم تحلیلی است روی سایر تحلیلها. شاید خوب و شاید هم آبگوشتی!
پ.ن2: مطمئن هستم وزنهی اصولگرایی در مجلس نهتنها کمتر نیست، بلکه بیشتر است. حرف این نوشته چیز دیگری فراتر از این یارکشیهای حزبی-سیاسی است.