فروشنده بازی
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
«فروشنده» آقای «فرهادی» برنده جایزه اسکار خارجی زبان شد و بعضی از هموطنان از این مسئله خوشحال شدند، اما طبیعتا بنده نهتنها خوشحال نیستم که غمگین هم هستم و شاید به زعم دوستان خیلی احساس «دلواپسی» هم دارم.
ایراد کار از آقای فرهادی نیست. او میتواند با پول امیر قطر یا امیر هر کشور منطقه، حتی خود پادشاه عربستان فیلم بسازد. او در ساختن فیلم نئورئالیستی بیتعارف کارگردان خوبی است. میداند چگونه کارگردانی کند، چگونه تعلیق ایجاد کرده و چطور از بازیگران خود بازی خیلی خوبی بگیرد. پس این نقطهی قوت اوست.
برای فیلم نئورئالیستی ساختن نیز یک کارگردان باید بداند چگونه در یک آپارتمان فیلم بسازد. در یک فضای تاریک قاب بگیرد و از هیچ لوکیشن و نمای بدیعی استفاده نکند.
⭕️ اینکه گفتم ایراد کار از آقای فرهادی نیست، برای این است که مدیران فرهنگی سینمای این کشور باید بدانند که فیلم نئورئالیستی چیست. قبل از ان هم باید بدانند «انقلاب اسلامی» چیست، در کجا و با چه فضایی اتفاق افتاده است و مردمی که انقلاب کردند چه هدفی داشتند. فرض کنیم انقلاب اسلامی اصلا مثل یکی از نظامهای دنیاست و هیچ تفاوت ارزشی و دینی ندارد؛ مثل آمریکا، مثل انگلیس، فرانسه و یا حتی آلمان نازی.
با این فرض، باز هم حکومت ایران مثل هر حکومتی حق دارد سینمای خاص خود را داشته باشد، فیلم مطلوب خود را بسازد و نمایندهی متبوع خود را به جشنوارههای جهانی ارسال کند، حتی اگر در طول 37 سال یک جایزه هم نگیرد.
👈 اما متاسفانه اینطور نیست و مدیران فرهنگی سینمای ما مثل همین آقای ایوبی ذائقهشان در کافههای روشنفکری فرانسه عوض شده و گویا انقلاب اسلامی را با «فروشندگی» و «فروشنده بازی» اشتباه گرفته اند.
به همین خاطر هم نمایندهی جمهوری اسلامی ایران در اسکار فرهادی است که فیلمهایش بیشتر فرانسوی است تا ایرانی و نمایندهی او نیز کسانی هستند که بویی از مردم انقلابی کشور و نمادهای یک حکومت اسلامی نبرده اند. به همین دلیل است او که او هرجا وقت پیدا میکند، چه در اسکار قبلیاش و چه در مواجهه با ممانعت از حضورش در آمریکا، فحشی نثار جمهوری اسلامی میکند و بیشتر از آنکه دزد را بزند، صاحب خانه را مینوازد!
مهم نیست کسی چه میگوید، مهم این است که اینجا ایران است و حکومت فعلی آن اسلامی و انقلابی است و طبیعتا نمایندهی او هم میبایست در این سالها «ماجرای نیمروز»ها میبودند، اما مدیران و مسئولان سینمایی کشور از ترس جان، مال و یا آبروی روشنفکری خود این فیلمها را هیچ وقت به هیچ جشنوارهای نمیفرستند. اساسا این فیلمها نیز جشنوارهای نیستند.
❗️ کسی که سینما را بشناسد، میداند فیلمی که با ذائقهی مردم انقلابی و با فرهنگ ایرانی ساخته شود، باب طبع منتقدان خارجی و جشنوارههای سیاسی اروپایی نیست.
امسال هم هیچ کس در برنده شدن آقای فرهادی شکی نداشت، چون هالیوود قرار بود سیاسی شود و خوب این سیاسی شدن نهتنها به ضرر ما نبود، بلکه هم آقای فرهادی این وسط خوب فروخت و هم ما یک بار دیگر اثبات کردیم که جشنوارهها به صد در صد به «فرم» جایزه نمیدهند؛ بلکه یا مثل اسکار 2017 سیاسی شده و جایزه سیاسی میدهند و یا مثل ونیز و کن به محتوا نگاه میکنند و جایزهی سیاسی میدهند.
❎با این وضع نه فروشنده که بیشتر از ده مورد اشتباه فیلمنامهای داشت، برای من فیلم است، نه از اسکار گرفتنش خوشحال میشوم، نه احساس شعف و غرور ملی دارم، نه نمایندگان این فیلم را نمایندگان ملت انقلابی ایران دانستم و نه اساسا این مسئله را مربوط به کارگردانها میدانم. اینها همه بلای سوء مدیریت است و خدا انشاءالله ما را از مدیر شدن یا مدیر بد شدن حفظ کند.
پ.ن: باید دید بعد از پخش فیلم در کشورهای خارجی، مردم آنها به فرهادی حق میدهند یا به دانلد ترامپ؟
چند هفته ی پیش، یادداشتی از شما در کانال مجله نقد سینما مطالعه کردم. بحث در این مورد بود که خیلی از مفاسد در بعضی فیلم ها به نمایش درمیان برای اینکه رواج پیدا کنن. مثال فلپرها رو آوردید و ...
بنده موافق هستم با صحبتتون ولی مساله ای برام حل نشده ست. اگر هرچه که سینما نشون میده، مردم به سمتش کشیده میشن، پس تکلیف سینمای متعهد که وظیفه داره بعضی مسائل رو نقد کنه چی میشه؟ خیلی از این سینماگرهای معلوم الحال هم معتقدن دارن انتقاد میکنن و از اون مفسده بد میگن ولی با این حال می بینیم که خروجی ترویجه فساده. این مرز چطور مشخص میشه؟ چطور میتونیم بگیم فلان فیلم که در مورد یه مفسده ست، نقد سازنده داره و ترویج نمیده ولی فلان فیلم ترویج میده؟ مدیر فرهنگی چطور میتونه تشخیص بده؟
این گزاره که سینما هر چی نشون بده، مردم به طرف اون مساله میرن(نقل به مضمون) که استاد شاه حسینی هم گفتن، تا چه حد صحیحه؟ چطور میشه ازش دفاع کرد؟ یه مقدار در مورد تاثیر سینما زیاده روی نشده؟
چون این صحبت شبیه نظریه ی تزریقی رسانه هاست که جز نظریه های اولیه حوزه ارتباطات بودن و خیلی وقته که رد شده.
البته بنده مردد هستم. از طرفی یادداشت شما به نظرم صحیح اومد و از طرفی این نکات مبهم به نظرم رسید و به استاد شاه حسینی و باقی اساتید هم دسترسی ندارم که ابهامم برطرف بشه