بر فراز «ستیغ ارهای» | نقد فیلم
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
✅ بر فراز «ستیغ ارهای»
✏️ یادداشتی دربارهی فیلم Hacksaw Ridge ساختهی مل گیبسون
ستیغارهای شعار میدهد، اما خیلی خوب از پس این کار برآمده است. فیلم شعار میدهد، اما شعاری نیست. کارگردان عقاید مذهبیش را به شکل محسوسی در فیلم میگنجاند، اما این عقاید به فیلم سوار نشده، بلکه جزئی از روح فیلم است.
مل گیبسون کارگردانی مذهبی است و عالم را از دریچهی عقاید خودش میبیند. او در «Hacksaw Ridge» داستان سربازی از ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم را روایت میکند که طبق عقاید مسیحیش، شلیک با تفنگ و کشتن آدمها را نادرست میداند، اما عاشق خدمت به ایالات متحده آمریکا است.
«دزموند داس» که گفته میشود فیلم بر اساس داستان حقیقی زندگی او ساخته شده، از هیچ چیز نمیهراسد. آمریکا را دوست دارد، به خاطر بیتفاوتیش نسبت به اسلحه، در برابر همهی مقامات نیروی نظامی این کشور میایستد، به زندان میافتد، اذیت میشود، مورد تمسخر قرار میگیرد، اما بالاخره پیروز و سربلند بیرون میآید.
وقتی او و همقطارانش به ستیغارهای -که دو گردان مهم ارتش آمریکا در آن شکست خوردند- میرسند، مقاومت میکنند و دزموند بدون اسلحه میایستد و با قدرت، چابکی و توانایی که دارد، 70 نفر از دوستانش را نجات میدهد تا ارتش آمریکا پیروز شود.
❎ ورای داستان مهیج و ساخت بینظیر فیلم، آنچه که باعث تحسین مل گیبسون میشود، نگاه او به مسئله جنگ و میهنپرستی است.
باوجود اینکه ساخت فیلم ضدجنگ برای جنگ هشت ساله ما -که جهادی مقدس در برابر دشمنی باطل بود- امری مذموم و ناپسند است، با این حال کاش کارگردانهای وطنی آنقدر میهنپرست و باشرافت بودند که ساخت فیلم ضدجنگ را هم از آدمهایی مثل مل گیبسون میآموختند.
هر چند شخصیت اصلی فیلم او کسی است که از شلیک با اسلحه کنارهگیری میکند و تا پای جان پای این اعتقاد خویش ایستاده است، اما سایر شخصیتهای ارتش آمریکا که اسلحه به دست میگیرند خائن نشان داده نمیشوند. هم «دزموند» قهرمان است و هم سایر سربازان آمریکایی.
برخلاف فیلم «ملکه» که سربازان عراقی را بیگناه و بیچاره نشان داده و نیروهای ایرانی را هم مقصر میداند، مل گیبسون از ارزش ارتش آمریکا و سربازانش کم نمیکند، به سربازان ژاپنی با ترحم نگاه نکرده و تصویری از ایشان به مخاطب ارائه میکند که او نیز از وحشیگری و بیصفتی سربازان ژاپنی متنفر شود.
⭕️ مل گیبسون با شخصیت اصلیش شعار ضدجنگ میدهد، اما جنگ سایر کاراکترهای فیلم را سلحشورانه به تصویر میکشد. دشمن را آدمهای کثیفی نشان میدهد که باید آنها را کشت. در دفاع از آمریکا شک نمیکند و کسی را به شک نمیاندازد، خودی را نمیزند، آمریکایی را مقصر نمیداند و حتی کشتن دشمن را هم در اوج میهنپرستی قاب میبندد.
فیلم او نمونهی بینظیری از یک وطنپرست آمریکایی است که با هالیوود و هالیوودیها هم خیلی میانهی خوبی ندارد.
ستیغ ارهای از آن فیلمهایی است که در تاریخ سینما میماند. فیلمی با صحنههای بدیع، سلحشورانه و سینمایی با یک کارگردانی بینظیر
❗️ یک بار این فیلم و «فروشنده» آقای فرهادی را باهم ببینید و بعد فکر کنید طبق این دو تصویر دوست داشتید ایرانی باشید یا آمریکایی!
https://t.me/Nucleader