هاشمی رفسنجانی، مرد تیزهوش جمهوری اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
برخلاف بسیاری که اشخاص را به صورت کامل در روند انقلاب اسلامی موثر میدانند، نگارنده معتقد است آنچیزی که باعث شکلگیری این نظام الهی در کشور ایران شد، یاری خدا و اهل بیت علیهما سلام به دلیل تلاش امام خمینی و مردم بود برپایه سنتی بود که خداوند میفرماید ما احوال هیچ قومی را تغییر نمیدهیم، مگر اینکه خود تغییر دهند.
پس یقینا تبدیل نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی ایران، امری الهی و با لطف و عنایت خدا بود و در این امر رهبری امام خمینی و مقام معظم رهبری نیز جز از الطاف حضرت حق و یاری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، نبوده است.
اما در طول این انقلاب، افراد زیادی بودند که در تحقق آرمانهای اصیل اسلامی تلاش کردند و آیت الله هاشمی رفسنجانی بدون تردید یکی از کسانی است که در شکلگیری نظام جمهوری اسلامی نقش داشته است. این نقش خصوصا پیش از انقلاب محسوس و مهم به شمار میآید.
آقای هاشمی رفسنجانی برخلاف تصور مخالفانش، بسیار باهوش است. خوب مسائل را میفهمد و تحلیلگر خیلی خوبی است. حتی اکنون که سن و سالی از ایشان گذشته، باز مانند قبل هوش و ذکاوت زیادی دارد.
آقای هاشمی خوب میفهمد که چه میگوید و اینطور نیست که گذر زمان، بر او تاثیر گذاشته باشد و از تحلیل مسائل سیاسی ناتوان باشد. اتفاقا به خوبی میداند چه میگوید و خیلی خوب به آیندهی آنچه که میگوید واقف است.
یکی دیگر از ویژگیهای مثبت ایشان این است که سخنران خوبی است. هاشمی رفسنجانی یکی از معدود کسانی است که در قامت امام جمعهی نماز جمعه، خوب سخنرانی میکرد. اکثر سخنرانیهای او در تریبون نماز جمعه به صورت منسجم و سلسله گفتار بود و عموما هم موضوعاتی مانند بررسی زندگی سیاسی اهل بیت علیهماسلام یا تئوری ولایت فقیه داشت.
به زعم نگارنده، اگر کس دیگری جای ایشان و دارای این اوصاف بود، بعید نبود به یک اپوزوسیون خارج نشین تبدیل شود، اما ایشان خیلی خوب میداند که خروج از کشور در شخصیت سیاسی او چه تاثیری میگذارد.
موضعگیریهای او پس از انتخابات سال 88 به خوبی بیانگر شخصیت اوست. از نامهی معروف او به رهبری گرفته، تا مواضعی که اخیرا از ایشان دیده میشود. خاطراتی که از امام خمینی نقل و داستانهایی که از زبان رهبری گفته میشود، عموما در اکثر قریب به اتفاق موارد هم هیچ شاهد دیگری ندارد و اتفاقا مضمون آنها به نفع ناقل خاطره و داستان است. هیچگاه دیده نشده داستانی بیان شود که محتوای آن به نفع افراد دیگری باشد.
خیلی خوب میداند در مسائل سیاسی روز چه بگوید و چه واکنشی نشان دهد. سخنان هاشمی رفسنجانی در آخرین حضور او در نماز جمعه به خوبی گواه این مدعاست. او میداند در پیشگاه نیمی از جامعه، جایگاه خود را از دست داده، پس میکوشد طوری صحبت کند که نیم دیگر جامعه او را قبول کند. نیمی که بیشتر آنها در مواضع سیاسی حاضر باشند هاشمی را حتی تا مقابل نظر رهبری بالا ببرند و در آن جایگاه قرار دهند.
در نامه معروف به رهبری هاشمی کوشید تا هم افراطگری خود در برابر حکومت را نشان ندهد، هم با لحنی خاص به رهبر انقلاب خطراتی را گوشزد کند که دقیقا مبنای آن فشارها با مواضع آن روزهای هاشمی موازی بود. یعنی هاشمی نسبت به آنچه تذکر میداد که دوست نداشت، اتفاق بیفتد.
مثال دیگری که در این خصوص میتوان زد، مواضع او در قبال سوریه و صحبتهای جنجالی پیرامون بشار اسد بود. هرچند این سخنان تکذیب شد و ایشان مدعی شد که اشتباه از سوی مسئولین سایت بوده، اما مطالب بعدی سایت هاشمی رفسنجانی نشان داد، برخلاف این ادعا، هاشمی رفسنجانی همان چیزی را گفته که تکذیب کرده است. در این مسئله نیز، هاشمی موضعی را اتخاذ کرد که برخلاف سخنان رهبری بود.
هرچند آرشیو سایت ایشان به صورت خیلی اتفاقی همیشه پر از خالی است، اما بررسی سایت ایشان نشان میدهد، هنوز عناوینی چون «هم بمباران شیمیایی محکوم است هم بهانه آن برای جنگ»، در خصوص مسئله سوریه به چشم میخورد.
موضعگیریهای آیتالله هاشمی رفسنجانی به همین مسائل ختم نمیشود. هاشمی رفسنجانی از رابطه مجدد با آمریکا راضی است و نگارنده معتقد است او شدیدا به ایجاد رابطه مجدد علاقه مند است. هاشمی رفسنجانی به مذاکرات هستهای خوشبین است. و مواضع او در این خصوص به خوبی از مطالب سایتش هویداست. مواضعی که هرچه جلوتر میرویم، به صورت قابل ملاحظهای در تضاد با آراء امام و رهبری است.
آنچه مهم است، این است که آیتالله رفسنجانی از ابتدا هوش و ذکاوت زیادی در موضعگیریها و سخنان خود داشتند و کمتر کسی میتواند به نکات ظریفی که او در سخنان خود بیان میکند، پی برده و آنها را تحلیل کند.
برای آنکه بیشتر به جنس و نوع صحبتهای خاص ایشان آشنا شویم، در این خصوص مثالی میزنم.
اوایل سال 89، هاشمی رفسنجانی در دیدار با مسئولان و مدیران موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی گفته بود:
«همین استعداد و توانایی امام بود که انقلاب اسلامی را با یاری خداوند و مردم به پیروزی رساند. امروز اندیشههای امام در سرتاسر جهان نشر یافته و ایشان به شخصیتی جهانی تبدیل شدهاند.
احیای حکومت اسلامی و تاسیس ولایت فقیه از ابتکارات ارزشمند حضرت امام است. ما اگر بتوانیم میراث امام خمینی، بهخصوص ولایت فقیه را درست و صحیح به دنیا معرفی کنیم و عملمان نیز متضاد با افکار امام نباشد، حق آن امام عزیز را تا حدودی به جا آوردهایم.»
در آن زمان، خیلیها به سادگی از این مسئله عبور کردند. هاشمی رفسنجانی از امام تعریف میکند، ولایت فقیه را میستاید و معقد است باید از این میراث بزرگ و مهم پاسداری کرد تا حق امام به جا آورده شود.
با گذشت چند روز از این سخنرانی، آیتالله مصباح یزدی در سخنرانی خود در سلسله نشستهای تبیین عملی ولایت فقیه گفت:
«چیزی که برخی از روی اشتباه و بعضی نیز از روی غرضورزی آن را مطرح میکنند، این است که مسأله ولایت مطلقه فقیه توسط امام خمینی ابداع شده و منشأ اسلامی ندارد، که این اشتباه باید با روشنگری رفع شود.»
هاشمی رفسنجانی، پر است از سخنان اینچنینی. حرفهایی که باید خوب شنیده شده و خوب تحلیل شود. از همین روست که تقابل با هاشمی رفسنجانی، از نوع تقابل با سایر افراد نیست. مقابله با هاشمی رفسنجانی، مقابله خاصی میطلبد. البته مراد از مقابله، آن چیزی است که نگارنده معتقد است در تفکرات هاشمی رفسنجانی وجود داشته و با تفکر اصیل انقلاب و آرمانهای امام متضاد است.
طبیعتا نظر نگارنده ممکن است اشتباه باشد.
تحلیل جالبی بود، بخصوص مثال آخر،
و البته خطرناک! :)