بررسی تحلیلی قیام عاشورا- قسمت چهارم
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
پیش از بیان ادامه ماجرا و بازخوانی کتاب، ابتدا برای اینکه با هدف قیام امام حسین علیهالسلام آشنا شویم، سخنانی در این خصوص بیان میکنیم.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای معتقدند {مراجعه شود به سخنرانی} هدف امام حسین علیهالسلام نه شهادت بود، که مثلا اگر در بین راه اتفاقی افتاد که ببیند شهید نمیشود، قبول نکند و نه حکومت که اگر بداند امکانش نیست، بگوید خب حرکت نمیکنیم.
هیچ کدام از این دو، هدف نبودند؛ هدف ایشان این بود که به مسلمانهایی که اسلام حقیقی را فراموش کرده اند، بگوید هرگاه نظام و تشکیلات جامعه و روال زندگی این بود که مشاهده میکنید -که وضعیت را در طول مباحث و با مطالعه کتب خواهید دانست- تکلیف قیام کردن و آسودگی نشناختن است.
یعنی اینکه انسان جان را کف دست بگیرد و به راه بیفتد و قیام کند. یا در ظاهر با شکست مواجه میشود، یا حکومت را به دست خواهد آورد که هر دو پیروزی است.
البته مسیری که اباعبدالله الحسین علیهالسلام انتخاب کردند، دو نتیجه دارد؛ یا «شهادت» و یا «حکومت». حضرت هم خودشان را برای هر دو آماده میکردند و هر کدام که میشد، عیب نداشت، لیکن اینها هدف نبودند.
«هدف، عبارت شد از بازگرداندن جامعه اسلامی به خطّ صحیح. چه زمانی؟ آن وقتی که راه، عوضی شده است و جهالت و ظلم و استبداد و خیانتِ کسانی، مسلمین را منحرف کرده و زمینه و شرایط هم آماده است.»
اما بعد
امام حسین علیهالسلام با یارانشان از مدینه به سمت مکه حرکت کردند تا در روز سوم شعبان سال 60 هجری قمری به مکه مکرمه رسیدند.
کتاب آه {ترجمه کتاب نفسالمهموم}:
اهلِ کوفه چون خبر وفاتِ معاویه به آنها رسید، سخن بسیار دربارهی یزید میگفتند و دانستند که حسین از بیعت با یزید امتناع کرد و خبرِ ابن زبیر و اینکه هر دو به مکّه رفتهاند، شنیدند.
پس، در خانهی سلیمان بن صردِ خزاعی فراهم شدند و هلاکِ معاویه را یاد کردند و خدای را سپاس گفتند و ستایش کردند.
سلیمان گفت:
«معاویه هلاک شد و حسین از بیعت سر باز زد و به مکّه رفت. شما شیعهی او و شیعهی پدر او هستید. اگر میدانید که او را یاری میکنید و با دشمن او جهاد میکنید، سوی او بنویسید و او را بیاگاهانید. و اگر بیمِ آن هست که سستی کنید، پس او را فریب ندهید.»
همه گفتند: «ما او را یاری کنیم و نزدِ او جهاد کنیم و به کشتن تن درهیم پیشِ او.»
گفت: «پس بنویسید.»
نوشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سوی حسین بن علی از سلیمان بن صرد، مسیّبِ نجبه و رفاعه ابن شدّاد و حبیب بن مظاهر و شیعیانِ وی، از مومنین و مسلمینِ اهلِ کوفه.
سلام علیک. ما سپاسگذاریم سوی تو، خدایی را که معبودی جز او نیست.
اما بعد، الحمدلله که دشمن ستمگر و عنید تو را بکشت و نابود ساخت. آنکه بر گردنِ این امت جست و کار را از دستِ آنها ربود. فیء آنها را غضب کرد و بدونِ رضای آنها امیرِ آنها گشت. نیکانِ آنها را بکشت و اشرار را باقی گذاشت و مالِ خدا را میانِ ظالمان و دولتمندان دست به دست گردانید. پس دور باد او، مانند قومِ ثمود!
و بر ما امامی نیست، روی به ما آور. شاید خدای ما را بر حق جمع کند.
و نعمان بن بشیر در قصرِ امارت است. با او در جمعه حاضر نشویم و در عید بیرون نرویم و اگر به ما خبر رسید که تو سوی ما روی آوردهای، او را بیرون میکنیم که به شام رود، انشاءالله.
آنگاه، این نامه را با عبدالله بن مسمعِ همدانی و عبدالله بن والِ تیمی فرستادند و امر کردند آن دو را به شتاب کردن.
آنها شتابان رفتند و در مکّه بر حسین وارد شدند؛ دو روز گذشته از ماهِ رمضان.
دو روز گذشت.
قیس بن مِسهَرِ صیداوی و عبدالرحمان ابن عبدالله ابن شدّادِ ارحبی و عمارة بن عبدالله سلولی را فرستادند و با آنها نزدیکِ صد و پنجاه نامه بود؛ از یک تن و دو تن و سه تن و چهار تن.
دو روز دیگر هانی بن هانی و سعید بن عبدالله را فرستادند و نوشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
سوی حسین بن علی از شیعهی او، از مومنین و مسلمین.
اما بعد، بیا که مردم چشم به راه تو دارند و رایِ آنها در غیرِ تو نیست. بشتاب! بشتاب! بشتاب!
والسلام علیک.
و شبث بن ربعی و حجّار بن ابجر و یزید بن حارثِ شیبانی و عروه بن قیسِ احمسی و عمرو بن حجّاج زبیدی و محمد بن عمرو تیمی نوشتند:
اما بعد، اطرافِ زمین سبز شده است و میوهها رسیده. اگر خواهی نزد ما آی که بر سپاهی وارد شوی آراسته و به فرمانِ تو.
والسلام.
و رسولان نزدِ حسین به هم رسیدند. پس، نامهها بخواندند و رسولان را از کارِ مردم بپرسید. در این هنگام حسین برخاست و دو رکعت نماز بین رکن و مقام بگذارد و از خدای تعالی خیر خواست.»
از این متون درمییابیم:
پس از مرگ معاویه و پس از آنکه مردم کوفه باخبر شدند امام حسین علیهالسلام به مکه آمده و از بیعت با یزید امتناع کرده است، سوی امام حسین علیهالسلام نامه فرستادند و از او دعوت کردند به کوفه بیاید.
این مسئله به این دلیل مهم است که بدانیم دلیل حرکت اباعبدالله الحسین علیهالسلام از مکه به سوی کوفه نیز به خاطر این نامهها و دعوتها بوده است.
ممکن است سوال پیش بیاید آیا امام حسین علیهالسلام تجربه کوفه و مردمانش را از دوران حضرت علی علیهالسلام و امام حسن مجتبی علیهالسلام در ذهن نداشتند؟ در پاسخ باید گفت چرا، اما وظیفهی امام عمل به ظاهر بود و امام از سوی شیعیانش دعوت میشد که به یاری ایشان بشتابد.
ذکر این نکته نیز خالی از اهمیت نیست که بدانیم بیشترین تعداد شیعیان، یاوران و دوستداران امام حسین علیهالسلام در شهر کوفه بودند و نسبت شیعیان این شهر به سایر شهرهای ممالک اسلامی، قابل قیاس نبوده است.
به خاطر سپردن این نکته در ذهن، باعث فهم بیشتر مطالب بعدی خواهد بود.
التماس دعا
- ۹۳/۰۸/۰۹