امام خمینی؛ یک سرمشق نیکو
من می خواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوان های انقلابی و مؤمن و عاشق امام، که حرف می زنند، می نویسند، اقدام می کنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسی، ما را وارد کند که نسبت به آن کس از جاده حق تعدی کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.
من یک خاطره از امام رحمهالله تعالی علیه نقل می کنم.
ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم: نظر شما نسبت به فلان کس چیست؟ نمی خواهم اسم بیاورم؛ یکی از چهره های معروف دنیای اسلام در دوران نزدیک به ما که همه نام او را شنیدند، همه می شناسند ـ امام تأملی کردند، گفتند: «نمی شناسم». بعد هم یک جمله مذمت آمیزی راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد.
من فردای آن روز یا پس فردا ـ درست یادم نیست ـ صبح با امام کاری داشتم، رفتم خدمت ایشان. به مجردی که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه من کاری را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند:
«راجع به آن کسی که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید، «همین، نمی شناسم»؛ یعنی آن جمله مذمت آمیزی را که بعد از «نمیشناسم» گفته بودند، پاک کردند.
ببینید، این خیلی مهم است.
آن جمله مذمت آمیز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم به کلی از یادم رفته که آن جمله چه بود؛ یعنی یا تصرف معنوی ایشان بود یا کم حافظگی من بود؛ نمی دانم چه بود، اما این قدر یادم هست که یک جمله مذمت آمیزی بود. همین را ایشان آن شب گفتند، دو روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند:
«نه، همان نمی شناسم». ببنید، اسوه است.[1]
((لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُوا اللّهَ وَ الْیوْمَ اْلآخِرَ وَ ذَکرَ اللّهَ کثیرًا))[2]؛ «برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آن ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند، و خدا را بسیار یاد می کنند».
[1]. مقام معظم رهبری(مد)، خطبههای نماز جمعه تهران در حرم امام خمینی(ره)، 14/3/1389.
[2]. احزاب (33) : 21.
- ۹۳/۱۰/۰۸
راه و حرف و عملش یکی بود
و عجیبه برام که رهبری اینجوری ایشون رو نقل میکنن
برخی دیگر از یاران انقلاب ایشون رو به پایین ترین حد ممکن نازل میکنن