موسیقی، آواز زن و علی جنتی
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
چه کسی موسیقی و صدای زن را منع کرده است؟
اگر پرسش از دید فقهی مطرح شود و بخواهیم دنبال جواب باشیم، باید ببینیم فقیه چه میگوید. یعنی پاسخ دادن به این مسئله از عهدهی غیرفقیه خارج است و هر که در جایگاه دیگر جز جایگاه فقاهت صحبت کند، نظرش مطرود است.
حکم شنیدن و آواز زن مشخص است. هر کس میتواند به مرجع تقلید خویش رجوع کند و جواب را در رسالهی او ببیند. ما نیز با رجوع به «اجوبه الاستفتائات» رهبر معظم انقلاب به این جواب میرسیم:
« اگر صدای زن بهصورت غنا نباشد و گوشدادن به صدای او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسدهای هم بر آن مترتّب نگردد، اشکال ندارد و فرقی بین موارد فوق نیست.»1.
البته من نمیدانم آیا «شنیدن» با «شنواندن» تفاوت دارد یا خیر؟ واضحتر اینکه آیا میتوانیم این حکم را به «شنواندن» موسیقی توسط دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی، رسانهها و وزارت ارشاد هم تعمیم بدهیم؟
پس اگر مراد ما از این سوال فقه و حکم شرعی است، پاسخ مشخص است. اما آیا به این سوال فقط از منظر فقاهت میتوان نگریست؟ یا بهتر بگویم آیا باید چشممان را روی این مسئله ببندیم و به این فکر کنیم که این امر فقط در حد یک سوال و جواب پیش میآید؟
اگر دستگاه فرهنگی کشور مانند وزارت ارشاد، سایتها، تلویزیون و رادیو به پخش صدای زن روی آوردند، مسئله در مقام فقاهت میماند و نمیتوان در خصوص آن نظر داد؟
اینطور نیست. طبیعتا همانطور که نگارنده نمیتواند در مسئله فقهی ورود کرده و ابراز نظر کند، این امکان را دارد که در جایگاه بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی به بحث «موسیقی» نگاه کند و پیرامونش صحبت کند. پس آنچه در خصوصش صحبت خواهیم کرد امری اعتقادی و خارج از منظر فقه است و هر چیزی از مقام فقهیاش خارج شود، میشود راجع به آن بحث کرد.
هفته گذشته که بحث مجوز وزارت ارشاد با آواز خانم «نوشین طافی» مطرح شد، عدهای در جهت موافقت با این مسئله و عدهی دیگری در جهت مخالفت با این رویداد صحبتها کردند.
عمده موافقان از «نبود آزادی»، «شنیدن صدای مادران ایران»، «بگذاریم صدای زن شنیده شود» و ... سخن گفتند و هر آنچه گفتند حکایت از نبودن آزادی در جمهوری اسلامی ایران داشت.
مخالفان این مسئله نیز با ایجاد جنجال این مسئله را «حرام شرعی» عنوان کردند و هیاهوی رسانهای اجازه نداد ببینیم جواب آنها نسبت به این سوال که آیا نگاهشان به این امر «حکم شرعی» است یا چیز دیگری؟ چیست. البته مثل همیشه روشنفکران غربزده کشور هم از این فرصت و غفلت دوستان سوءاستفاده کرده و آنها را به حکم رهبر انقلاب ارجاع دادند.
نگارنده معتقد است روشنفکرهای وطنی صرفا برای بستن دهان مخالفان از «حکم فقهی» و «مسئله شرعی» صحبت میکنند، والا لیبرالها را با مرجع تقلید چه کار؟
با گذشت یک هفته به نظر میرسد مطالبی را باید عنوان کرد که تا علت مخالفت ما با اقدام اخیر وزارت ارشاد در کجاست؟ البته در این بررسی باید به سایر اقدامات آقای علی جنتی که در این مدت وزارتخانه فرهنگ کشور را به دست گرفته است نیز نگاه کنیم. نگارنده با استفاده از بیانات امام خمینی، امام خامنهای و سید شهیدان اهل قلم تحلیلی را در این خصوص ارائه خواهد داد، البته رجوع ما به کلام رهبر انقلاب و حضرت امام، فقهی نیست.
ابتدا در خصوص «غنا» صحبت کنیم. حضرت امام در جلد اول کتاب تحریرالوسیله میفرمایند:
«غنا تنها تحسین صوت یعنی زیبا کردن صدا، نیست، بلکه عبارت است از کشیدن صدا و برگرداندن آن به کیفیّت خاصى که طربانگیز بوده و با مجالس لهو و محافل طرب و آلات لهو و ادوات موسیقى تناسب داشته باشد.
در حرمت غنا بین استعمال آن در کلام حق مانند قرائت قرآن و دعا و مرثیه، و بین غیر آن از شعر یا نثر، فرقى نیست. بلکه اگر کسی آن را در چیزى که خداوند متعال به آن اطاعت و بندگی مىشود بکار ببرد عقاب و مجازاتش مضاعف مىگردد».2
سپس ایشان یک استثناء قائل میشوند و میفرمایند اگر یک زن در جمع زنانه در مجلس عروسی آواز بخواند، این خواندن حرام نیست.
آنچه باعث میشود نسبت به اقدام اخیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واکنش نشان دهیم، صرفا اعطای مجوز به یک زن نیست، بلکه «ترویج موسیقی» است. ما در این مسئله شدیدا با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشکل داریم و مبنای صحبت خود را نیز بر پایهی همین امر خواهیم گذاشت.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای دولت در دوران آقای سید محمد خاتمی رییس جمهور اصلاحات در خصوص «ترویج موسیقی» صحبت میکنند و در آنجا پیرامون آن به دولت هشدار میدهند. حضرت آقا ابتدا در خصوص اسلامی شدن دانشگاه و لزوم اقدام عملی در این خصوص صحبت کرده و بعد میگویند برخی از اقدامات انجام شده در دانشگاه در راستای «اسلامی شدن دانشگاه» نیست. ایشان میفرمایند:
«در باب اسلامی شدن دانشگاه ها هم آنچه که به من گزارشش رسیده و گفته اند به نظرم هفتاد و دو سه جلسه تشکیل شده. همان شورای مربوط به اسلامی شدن دانشگاه ها. از آقای دکتر معین باید سؤال کنیم که این مصوبات چندتا و چگونه در دانشگاه اجرا شده! من به ایشان گفتم من اعتراض دارم.
یک چیزهایی است عکس شده یعنی الآن در دانشگاه های کشور ترویج موسیقی میشود. ترویج موسیقی یک کاری است بر خلاف مذاق اسلام. درست است که هر نوع موسیقی حرام نیست، اما ترویج موسیقی معنایش این نیست که یک موسیقی که حرام نیست می گردند؛ با دقت پیدا می کنند و آن را تعلیم و ترویج می کنند. این نیست! درست عکس این است. در موارد بسیاری عکس این است.»3
حضرت آقا ترویج موسیقی را برخلاف مذاق اسلام میدانند. جملهی دیگری نیز از ایشان در اجوبه الاستفتائات آمده که میتواند مسئله را بهتر حل کند:
«ترویج موسیقى و تدریس آن و تشکیل کلاسهاى موسیقى، هر چند موسیقى حلال باشد، با اهداف عالیهى نظام مقدس جمهورى اسلامى سازگار نیست و بهتر است جوانان عزیز وقت با ارزش خود را صَرف یادگیرى علوم و فنون لازم و مفید نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفریحات سالم، پر نمایند.»4
ترویج موسیقی هرچند حلال، با اهداف عالیهی نظام جمهوری اسلامی سازگار نیست و این عدم سازگاری را باید در ماهیت موسیقی جستجو کرد. چه تضمینی وجود دارد که در ماههای آینده خوانندههای دیگری پیدا نشوند که دنبال دریافت مجوز از وزارت ارشاد برای آوازخوانی باشند؟ باز همان سوال ابتدایی را میپرسم:
نمیدانم آیا «شنیدن» با «شنواندن» تفاوت دارد یا خیر؟ واضحتر اینکه آیا میتوانیم این حکم را به «شنواندن» موسیقی توسط دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی، رسانهها و وزارت ارشاد هم تعمیم بدهیم ؟
موسیقی آدم را به بندگی خود میکشاند و این طلب معبودیت با «عبودیت» و «آزادی» که ما در حکومت اسلامی به آن معتقدیم ناسازگار است. ما آزادی را از «حریت» اطلاق میکنیم، اما غربزدههای روشنفکر آزادی را به مثابه «Liberty» میگیرند.
«آن آزادی که در کنار استقلال و جمهوری اسلامی معنا می گیرد و مردم ایران برای آن فریاد کردند هرگز معادل liberty نیست. این آزادی به طور کامل در نسبت با دین معنا پیدا می کند و مفهوم آن نفی بندگی غیر خداست که در مراتب بعد و در حیثیت فردی به «کمال انقطاع» می رسد – که از ما نحن فیه خارج است.»5
چطور میتوان انتظار داشت دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی ترویج موسیقی کند و از آن نفی بندگی غیر خدا حاصل نشود؟ البته ما به این اعتقاد نداریم که موسیقی کلا حرام است و هیچ موسیقی حلال و اسلامی وجود ندارد. اما بحث پیرامون موسیقی حلال از حوصله این مطلب خارج است و قرار نیست در اینجا پیرامون آن صحبت کنیم.
«وقتی بشر به موسیقی عادت میکند، دیگر قابل اعتماد نیست. اعتیادش خیلی شدیدتر است و فقط باید خودش را به موسیقی بسپرد؛ موسیقی چنین طلبی از انسان دارد. طلب بندگی و معبودیت میکند چون باید خودش را بسپرد، اعصابش را در اختیار آن بگذارد تا آن تاثر در او ایجاد شود. بنابراین از اول انتخاب کرده و بندهوار تاثیر موسیقی را پذیرفته است.»6
حضرت امام در شرح حدیث اول کتاب چهل حدیث نیز موسیقی را مانع عزم و اراده انسان میدانند و میفرمایند:
«ای عزیز، بکوش تا صاحب «عزم» و دارای اراده شوی، که خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صوری بیمغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است و جرئت بر معاصی کم کم انسان را بیعزم می کند، و این جوهر شریف را از انسان می رباید. استاد معظّم ما دام ظلّه می فرمودند بیشتر از هر چه گوش کردن به تغنّیات سلب اراده و عزم از انسان می کند.»7
اگر کسی تمایل به «شنیدن» موسیقی دارد، به خودش مربوط است. اگر به فتاوا اهمیت میدهد دنبال آن میرود و اگر نه، پای این صحبتها نمینشیند، اما ما از وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران توقع نداریم ترویج موسیقی کند. ما ترویج موسیقی را مانع رشد و کمال معنوی انسان میدانیم و مگر نه اینکه حکومتی بر پایهی اسلام بنا کردیم که روح را تعالی بخشیم؟ اگر نه چه قرابتی میان «تعالی روح» و «شنواندن موسیقی» است؟
فکر میکنم پرسش یک سوال دیگر نیز جایز باشد و آن اینکه آیا میتوان این اقدامات را تاثیرپذیری وزارت ارشاد از «آکادمی موسیقی گوگوش» دانست؟ آیا خواننده محبه آکادمی گوگوش تاثیری بر رفتار اخیر وزارت ارشاد گذاشته است؟
وزیر محترم ارشاد در پاسخ به منتقدان گفته است که اعطای مجوز به تکخوانی زن دروغ است.
حقیر نمیدانم مراد از این صحبتها و تکذیبها چیست، اما مگر چند ماه پیش ایشان در مراسمی که خانم «مهدیه محمدخانی» تکخوانی میکرد حضور نداشتند؟ فیلمهای زیادی از این خانم هنگام تکخوانی منتشر شده است و احتمالا خیلی اتفاقی آقای جنتی در مراسم آوازخوانی کسی حضور پیدا کرده اند که پیشتر، فعالیتش در موسیقی توسط بی بی سی فارسی تبلیغ شده است.
آقای جنتی بعد از آن مراسم هم گفته بود اظهار نظر در این موارد کاملا شخصی است، اما مراجع تقلید هم در خصوص خواندن زنان نظر یکسانی ندارند و ایشان هم عامدانه حکم «شنیدن موسیقی» را از فتاوای مرجعیت نشانه گرفته بود. سوال نگارنده از آقای جنتی این است که آیا «شنواندن» موسیقی نیز همین حکم را دارد؟ آیا حضور وزیر ارشاد جمهوری اسلامی در یک مراسم که پیشتر سابقه نداشته است، به مثابه ترویج آن نیست؟
البته آقای جنتی در تئاتری که در آن تکخوانی زن وجود داشت، حضور داشته اند و تصویر آن نیز در سایتها منتشر شده است و در روزهای گذشته نیز از تئاتر خبرهایی مبنی بر تکخوانی زن به گوش رسیده است. آیا باز هم باید همهی اینها را به حکم شنیدن بگیریم؟ آیا میتوانیم این حکم را به «شنواندن» موسیقی توسط دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی، رسانهها و وزارت ارشاد هم تعمیم بدهیم؟
ما با فلان خانم خواننده ایرادی نداریم، ایرادی اگر هست به وزیر ارشاد و جریان فرهنگی شبه روشنفکری کشور است. حقیر اینجا نمیخواهم بگویم خانم «الهام چرخنده» خوب است یا بد، اما آیا آنقدر که وزیر ارشاد به مراسم آوازخوانی زنان رفته اند، حاضر شدند یک بار از ایشان دیدن کنند؟ با فرض اینکه ایشان نیز یکی از هنرمندان جمهوری اسلامی بوده اند و در زمره بازیگران محسوب میشوند؟ البته که پاسخ معلوم است و برخورد رسانههای نزدیک دولت با این خانم نیز از کسی پوشیده نیست.
همانطور که حضور وزیر ارشاد در مراسمی که خانم چرخنده حضور داشت و یا تجلیل از ایشان میتوانست «ترویج» مسائلی باشد که خوب میدانیم و توضیح لازم ندارد، حضور ایشان در کنار ضدانقلابها و نویسندههای مخالف جمهوری اسلامی نیز پر و بال دادن به جماعتی است که نان پوزیسیون میخورند و ژست اپوزیسیون میگیرند.
مخالفت ما با وزیر ارشاد، مخالفت یک روزه نیست. ما با اصل این تفکر که آن را تفکری مرعوب و غربزده و نشات گرفته از لیبرالیسم میدانیم مخالفیم.
ایشان در مصاحبهای در مورد ممیزی کتاب گفتهاند: «به نظرمن در برخی موارد باید در قوانین بازنگری صورت بگیرد تا بتوانیم این تسهیلات را اجرا کنیم. گاهی قوانین در بعضی مقاطع خیلی تنگ نظرانه تدوین شده است که باید در آنها تجدید نظر کرد. باید به سمتی برویم که تدریجا تسهیلات بیشتری ارائه کنیم. حالا اگر محدودیت هایی که باعث اجرا نشدن آن تسهیلات می شوند از جانب قوانین مجلس باشد یا از جانب مصوبات دولت باید اصلاح شوند. الان کشور به درجه ای از خرد گرایی رسیده که این مسائل برایش قابل حل است.»8
«مسلّماً جای این سؤال وجود دارد که «آیا استراتژی فرهنگی نظام نمیتواند بر تقویت تلاشهایی ارتکاب یابد که در تفکر و غایات با او همسو و هماهنگ هستند؟
مگر کسی از وزارت ارشاد خواسته است که استراتژی فرهنگی خود را بر منع قرار دهد؟ دوستان ما باید به یاد داشته باشند که اکنون حجاب سکوت و صبر هنگامی شکسته شده که اتمسفر فرهنگی در عرف خاص آنچنان مسموم و ناامن است که هیچ مؤمنی احساس امنیت نمیکند. من با صراحت به مسئولان فرهنگی و هنری کشور اعلام میدارم که این دغدغه که فرزندان ما امروز و فردا در فضای کدام فرهنگ رشد خواهند یافت ما را به سختی به وحشت میاندازد.»9
«ما نیز با تحجر مخالفیم، اما در عین حال میدانیم که تنها مرتجعین و متحجرین نیستند که به نظام فرهنگی و هنری کشور اعتراض دارند. اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میخواهد که حصارهای جهل و خرافه و تحجر را بشکند و جامعه را از تفریط باز دارد، باید با تجددِ افراطی نیز مبارزه کند تا مردم را از چالهای به چاه نیفکند... و البته باز هم صد هزار بار شکر که عرف عام از این کشاکش فارغ است و راه خویش را فطرتاً در نسبت با شریعت مییابد. دشمنان ما میگویند: «مشکل امروز ما غرب زدگی نیست، عوام زدگی است.»10
آقای جنتی در همان مصاحبه خواننده محبوب خود را «محمدرضا شجریان» مینامد و باز سراغ کسی میرود که از او این جمله در بی بی سی فارسی به یاد ما مانده است که: «اینها هزار و چهارصد سال است با فرهنگ و هنر مشکل دارند».
نمیدانم چرا دستگاه فرهنگی کشور سالهاست که دل به مخالفان جمهوری اسلامی سپرده و ابر رحمتش نیز بر ایشان میبارد. وزیر ارشاد در جشنوارههای روشنفکرهای غربزده و لیبرال حضور پیدا میکنند، از نویسندگان ضد انقلاب دعوت میشود، موسیقی کسانی تبلیغ میشود که هرچه توانستند علیه جمهوری اسلامی حرف زدند، فیلمهایی پررنگ میشوند که مخالفت بیشتری با انقلاب داشته باشند و قلمها هم در همین جهت جریان دارند و ما هم اگر مخالفتی کنیم، به «تندروی»، «دگماتیسم»، «افراط»، «تحجر» و ... متهم میشویم و گویی آزاداندیشی تنها تابلوی یک طرفهای است که به سمت ما نگه داشته شده است.
«اگر معنای آزادی بیان این است که مخالفان لیبرالیسم نیز حق بیان مخالفت خویش را داشته باشند، من نمیدانم که این مظلوم نماییها و ننه من غریبمها برای چیست، آن هم در جایی که علیالظاهر دستگاه فرهنگی حکومت نیز جانب اینها را گرفته است و آنان را از حامیان نظام اسلامی نیز بیشتر دوست می دارد... که چشم حسود و بخیل کور! و گویی شعار مطلوب اینان این است: «آزادی برای همه، مگر برای حزب اللهی ها.»11
آقایان کشور را یک زودپز در حال انفجار در نظر گرفتهاند که برای جلوگیری از انفجار آن باید سوپاپهایی ایجاد کرد و با همین خیال باطل و مرعوبانه، زودپز را کلا به مثابه یک سوپاپ خروجی برای لیبرالها در نظر گرفته اند که مبادا ایشان از انقلاب اسلامی ناراحت شوند.
«آقایان و خانم های محترم! لطفاً از توهّمات مالیخولیایی خویش خارج شوید و کمی دقت کنید؛ شاید این «بوی کباب» نباشد.» 12
من مواجهه با جریان روشنفکر غربزده داخلی را واجب میدانم، اما ایجاد جنجال و هیاهو و صحبتهای بدون علم را تنها کمکی به آنها میدانم و معتقدم اگر کسی قرار است برنده این ماجرا باشد، تیم رسانهای دولت و حامیان لیبرال آن است.
صحبتهایم را یک سوال و با فرض استیضاح وزیر محترم ارشاد به پایان میبرم. آیا تضمینی وجود دارد که فرد دیگری که به مجلس معرفی میشود نیز نسبت به غرب و فرهنگ غربی مرعوب نباشد؟ و آیا تعهدی وجود دارد که مجلس به چنین تفکری مجددا رای مثبت ندهد؟
منابع:
- اجوبه الاستفتائات امام خامنهای مد ظله العالی
- کتاب تحریرالوسیله حضرت امام خمینی رحمهالله تعالی علیه
- صحبتهای رهبر معظم انقلاب در تاریخ 22/4/73 در دیدار شورای انقلاب فرهنگی
- استفتائات رهبر معظم انقلاب
- مقاله تحلیل آسان شهید سید مرتضی آوینی
- سخنان شهید سید مرتضی اوینی پیرامون موسیقی
- کتاب شرح چهل حدیث حضرت امام خمینی
- مصاحبه آقای علی جنتی با «آسمان»
- مقاله تجدد یا تحجر شهید سید مرتضی آوینی
- همان
- مقاله تحلیل آسان شهید سید مرتضی آوینی
- همان
- ۹۳/۱۱/۱۹
با اجازه تون بعد جمع کردن حرف هایی که دارم تو یه کامنت جدا می نویسم.