به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
برخلاف آنچه بسیاری میپندارند، مذاکره جمهوی اسلامی ایران با گروه 5+1 امری عقلانی و منطقی است و البته مراد اینجانب از بیان این مطلب این است که با حضور در میز مذاکره و هوشمندی تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی، میشود دستاوردهای رسانهای زیادی برای جهان کسب کرد.
به نظر نگارنده، مذاکره فرصتی برای حرکت کشور در زمانی است که تحریمها از یکسو، به حاشیه رفتن دولت دهم و عدم تمرکز بر روی اقتصاد کشور و ایجاد اختلال توسط مخالفین دولت پیشین (دولت دهم) از سوی دیگر، توان اقتصادی کشور را دچار ضعف شدید قرار داده و تورم بر زندگی مردم غلبه پیدا کرده است.
امری که توسط تیم مذاکره کننده پیشین در آخرین مذاکرات یعنی بغداد، آلماآتی1 و آلماآتی2 نیز در حال پیگیری بود.
در زمینهی انعکاس رسانهای هم میتوان در صورت عدم توافق 5+1، به جامعه جهانی اینطور گفت که این اتحادیه اروپا و ایالات متحده است که نمیگذارد جمهوری اسلامی ایران در زمینهی هستهای شدن و برداشته شدن تحریم، گامی بردارد.
روی کار آمدن دولت یازدهم فرصتی برای مذاکرهای است که هم با خرید زمان از طرف مقابل، وضعیت اقتصادی را بهبود دهد و هم در مذاکره برد-برد کشور را در ضعف سیاسی قرار ندهد.
در این میان دو دیدگاه فکری وجود دارد.
دیدگاه اول که هرگونه توافق با دشمن به هر شکل، شیوه و روشی را نادرست میدانند.
دیدگاه دوم که معتقدند توافق با دشمن اگر به شکل درست و با حفظ اصول انقلاب اسلامی انجام شود، مانعی ندارد.
هرچند در این میان هستند منورالفکرانی که جامه غربزدگی به تن کردهاند و هرگونه دست دوستی با دشمن را میپذیرند، اما از آنجا که این گروه جایی در بین امت انقلابی ندارند، به دیدگاه ایشان نگاهی نخواهیم داشت.
اگر از ما بپرسند آیا «صلح» یا «توافق» با دشمن امری درست است یا خیر چه جوابی بدهیم؟
ایا باید گفت مبارزه همیشه در عاشورا نمود پیدا کرده است و بس؟ یا بگوییم مبارزه یعنی عدم توافق با دشمن برای همیشه؟
انقلاب به ما آموخت شاید جنگ خاتمه خاتمه یافته باشد، اما مبارزه ادامه دارد و تا زمانی که ظلم و استکبار هست، مبارزه نیز هست.
اما نظر نگارنده در این خصوص این است که با توجه به زمان و موقعیتهای مختلف، باید نظرات متفاوتی را اتخاذ کرد و بدیهی است در زمان پیشنهاد مذاکرات که در ابتدا از سوی دولت دهم نیز مطرح شده بود، امری عقلانی و درست به حساب میآمد.
امیرمومنان علی علیهالسلام در نامه 53 نهجالبلاغه در اینباره صحبت کردهاند و فرمودند:
«هرگز از صلحی که دشمنت تو را به آن خواند و خشنودی خدا در آن باشد روی مپیچ، زیرا صلح مایه آسایش سپاهیان و راحتی از غم ها و امنیت شهرهایت است.»
.
اما آنچه مسلم است، این است که مذاکره با دشمن میبایست در چارچوبی باشد که امروز آن را مذاکره برد-برد میخوانیم و اگر کسی بپرسد آیا مذاکره انجام شده توسط مسئولین محترم دولت یازدهم مذاکره برد-برد است، باید بگویم خیر و این خیر از نظر من با نگاهی با احادیث و سخنان رهبری انقلاب نشات گرفته است و ممکن است اشتباه باشد.
در بدترین نگاه به این مذاکرات، اگر بخواهیم آن را شبیه صلح امام حسن مجتبی علیهالسلام بدانیم، در اولین بند از متن آمده است حسن بن علی علیهالسلام حکومت را به معاویه واگذار مینماید، مشروط به آنکه معاویه طبق دستور قرآن مجید و روش پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رفتار کند.
و بعد در پنج بند مختلف، امام مجتبی شروطی را برای معاویه میگذارد تا معاویه بدان عمل کند.
اگر نگوییم مسئولین انقلاب اسلامی میبایست شروطی را برای طرف مقابل بگذارند، حداقل میتوان گفت آنچه در توافق ایران و گروه مقابل بوده است باید مساوی و برابر میبود.
اما اگر بخواهیم طبق بیانات رهبر انقلاب، وضعیت کنونی را بدر و خیبر بدانیم، آیا محتوای این مذاکره، عقلانی و منطقی به نظر میرسد؟
این سوالی است که در نوشته بعدی پیرامون آن صحبت خواهیم کرد و به صورت جزئیتر در خصوص محتوای مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با گروه 5+1 صحبت خواهیم کرد.