بر فراز «ستیغ ارهای» | نقد فیلم
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
✅ بر فراز «ستیغ ارهای»
✏️ یادداشتی دربارهی فیلم Hacksaw Ridge ساختهی مل گیبسون
- ۱ نظر
- ۰۴ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۵۰
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
✅ بر فراز «ستیغ ارهای»
✏️ یادداشتی دربارهی فیلم Hacksaw Ridge ساختهی مل گیبسون
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
«فروشنده» آقای «فرهادی» برنده جایزه اسکار خارجی زبان شد و بعضی از هموطنان از این مسئله خوشحال شدند، اما طبیعتا بنده نهتنها خوشحال نیستم که غمگین هم هستم و شاید به زعم دوستان خیلی احساس «دلواپسی» هم دارم.
ایراد کار از آقای فرهادی نیست. او میتواند با پول امیر قطر یا امیر هر کشور منطقه، حتی خود پادشاه عربستان فیلم بسازد. او در ساختن فیلم نئورئالیستی بیتعارف کارگردان خوبی است. میداند چگونه کارگردانی کند، چگونه تعلیق ایجاد کرده و چطور از بازیگران خود بازی خیلی خوبی بگیرد. پس این نقطهی قوت اوست.
برای فیلم نئورئالیستی ساختن نیز یک کارگردان باید بداند چگونه در یک آپارتمان فیلم بسازد. در یک فضای تاریک قاب بگیرد و از هیچ لوکیشن و نمای بدیعی استفاده نکند.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
⭕️ یکی بر سر شاخ، بن میبرید
آنها که فیلم Camp X_Ray را دیده باشند، یادشان هست که «علی» زندانی شیعهای بود که به دلیل اتهام در مسئلهی 11 سپتامبر دستگیر شده و به گوانتانامو فرستاده شد.
قصد تحلیل و نقد فیلم ندارم، اما فقط میخواهم دوباره به شخصیت علی با بازی «پیمان معادی» نگاه کنیم.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
«ترانه علیدوستی» در واکنش به ممنوعیت صدور ویزا به ایرانیها از سوی دولت ترامپ را نژادپرستانه خواند و اعلام کرد از شرکت در مراسم اسکار بهخاطر فیلم «فروشنده» آقای «اصغر فرهادی» خودداری میکند.
این ممنوعیت چقدر در زندگی عامهی مردم ایران مهم و موثر است؟
لازم نیست به حوادث 30-40 سال اخیر رجوع کنیم، همین مسائلیکی دو سال گذشته مثل جلوگیری از ورود پولهای بلوکه شده به ایران، تمدید تحریمهای جدید، مسئله ایرانهراسی و تولید فیلمهای سینمایی علیه کشور ما را با دستور جدید ترامپ مقایسه کنیم و ببینیم کدام یک بیشتر به ضرر مردم، کشور ما و شایستهی موضعگیری است.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی همانطور که پیشبینی میشد، حواشی زیادی داشت. البته نه به آن اندازه که فکر میکردم، اما از شبکههای اجتماعی تا تلویزیون همه درگیر این حاشیه بودند.
صدا و سیما هم مثل همیشه نقش مهمی داشت که از یک سو هم میتوان گفت موفق بود و هم از سوی دیگر میتوان گفت که بسیار بد عمل کرد. عملکرد صدا و سیما هم ربطی به این برحهی زمانی ندارد. به #مدیریت سازمان، نوع تفکر ایشان و سیستمی برمیگردد که مثل اغلب سازمانها و ادارههای کشور اسما اسلامی و انقلابی است، اما رسما و در منش فکری جای دیگری سیر میکند.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
مطلب حاضر، نوشتهای است از بنده که در سایت «هنر ولایی» منتشر شده است و فقط دو سه کلمه را ویرایش کردم.
«زندگی سید مرتضی آوینی به روایت علی شعبانی»
فیلم با این جمله آغاز میشود و تا انتها، صادقانهترین جملهای است که شنیده یا میخوانیم. سازندهی فیلم در مصاحبهی خود با روزنامه «صبا» نیز با همین صداقت میگوید: «من این فیلم را برای دههی 90 ساختم».
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
این متن را ابتدا در سایت «هنر ولایی» نوشتم و بعد آن را در وبلاگم بازنشر میکنم.
یادداشتی دربارهی مستند «آن دو» ساخته «ماجد نیسی» که در جشنوارهی حقیقت نیز برنده جایزه شد.
عکاسی ایرانی و فیلمبرداری عراقی که در زمان اشغال خرمشهر هر دو در این شهر بودند، بعد از سالها دوباره یکدیگر را در خرمشهر ملاقات کرده و خاطرات دوران اشغال شهر را مرور میکنند. «آن دو» ساختهی «ماجد نیسی» روایتگر داستانی است که به خودی خود جذاب است.
مرور خاطرات «محسن راستانی» و دوست عراقیش بیشتر یک خاطرهبازی شخصی است، تا نمودی از واقعهی هولناک اشغال خرمشهر. در مرور این وقایع، فیلمساز عراقی خاطرات خود از نحوهی اشغال شهر و چگونگی تصویربرداری از این ماجرا را بیان میکند و عکاس ایرانی نیز بیشتر به دنبال خاطرات دوران جوانی و نوجوانی خود است. البته مرور این خاطرات، نگاهی به اشغال شهر، تلخیهای آن و از دست رفتن عزیزان نیز میشود.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
یادداشت زیر در «نقد سینما» منتشر شده است و آن را بازنشر میکنم.
فیلمنامه فیلم نقصهایی دارد، اما بازسازی تاریخ و از آن مهمتر پرداخت به چنین موضوعی اهمیت زیادی دارد و فیلم را برجسته میکند.
توجه به موضوعی که در آستانهی صد سالگی قرار دارد و تا امروز جز کتاب «قحطی بزرگ» دکتر «محمدقلی مجد» و یک کتاب خارجی و چند گزارش در روزنامههای آمریکایی، چیزی از آن در رسانهی داخلی و خارجی نبوده است، مهمترین ویژگی فیلم است. فیلم در یادآوری این موضوع به بیننده و همراه کردن مخاطب با دردهای آن دوران موفق عمل کرده است و این مسئله باعث شده تا ارزش نقد داشته باشد.
برعکس بعضی که «صرفا» فقط برای کمک به فلان جبهه یا حالگیری از جبههی دیگری از فیلمی حمایت کرده، آن را بالا برده یا پایین میبرند، خیلی به حمایت از هر فیلمی اعتقاد ندارم. مثلا «دلبری»، «رسوایی 2» و... ارزش دیدن ندارند، اما «یتیم خانه ایران» فیلمی است که ارزش دیدن دارد. پیشنهاد میکنم ببینید.
متن یادداشت در ادامه مطلب
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سیانور، کیمیاست...
📝 یادداشتم دربارهی فیلم «سیانور» در «نقد سینما»
⭕️ «سیانور» بهروز شعیبی را باید دید. فیلم خوشساختی که از دل تاریخ معاصر، «مجید شریف واقفی» را بیرون کشیده و زندگی و نحوهی ترورش را به تصویر میکشد. شعیبی آن همه جسور است که بدون ترس به سراغ منافقین برود و از رویارویی با آنها واهمه نداشته باشد. او خوب دانسته فضای دراماتیک و یک رویداد تاریخی را چطور در کنار هم ترکیب کند.
⭕️ برخلاف فیلم دیگری که امسال با موضوع منافقین ساخته شد، سیانور مخاطب را خسته نمیکند. تاریخ را دستمایهی حرفهای دست چندم قرار نمیدهد و از همه مهمتر، تاریخ یک سازمان تروریستی را در یک رویداد عشقی گم نمیکند. شاید بزرگترین ویژگی سیانور همین باشد که به بهانهی جذب مخاطب، تاریخ را در یک داستان عشقی حل نکرده است. سازمان مجاهدین، همانی است که باید باشد، صمدیه لباف، تقی شهرام و شریف واقفی نیز همانند. اگر این فیلم و فیلمهایی از این دست را در سینمای ایران کم میبینیم، به خاطر عدم جسارت کارگردانها و از آن مهمتر دم دستی بودن فیلمسازی نئورئالیستی است.
telegram.me/MovieReviewMag
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
مطلب زیر صرفا یک تحقیق دربارهی «انصار حزبالله» است. نه مقاله محسوب میشود و نه هیچ چیز دیگر. یک سری تحقیق دربارهی این گروه است که به نظرم هر بار که بحث مهمی در جامعه مطرح میشود، از راه میرسد و با بدترین شیوهی ممکن آن را نابود میکند.
انصار حزب الله نماینده انقلاب اسلامی و نیروهای انقلابی نیست، اما متاسفانه خود را جا زده و موجب استفاده مخالفین شده است.
در واقع انصار حزبالله همیشه از راه میرسد، بازی را علیه انقلاب اسلامی میکند و بعد دوباره سوار موتورهایش میشود و میرود.
نمونهی آخرین آن همین ماجرای «جشن حافظ» که از زنندهترین شوهای بازیگران ایرانی است که صرفا برای خودبزرگبینی و تفرعن این جماعت برگزار میشود و فایدهی دیگری ندارد.
یالثارات هم از راه رسیده و نرسیده با بدترین الفاظ و شیوهی ممکن ماجرا را بههم زد و اگر خود صنف سینماگران هم میخواستند این ماجرا را بههم بریزند، انقدر خوب نمیشد.
«انصار حزبالله» دهان گشاد و مغز کوچکی است که در ویترین جامعه جای خود را جای انقلابیهای معقول و متفکر و مودب گذاشته است و تا وقتی این دهان گشاد را خود انقلابیها خاموش نکنند، اوضاع درست نخواهد شد. خصوصا اینکه این مسائل به پای آنها نوشته میشود.
ما در این مطلب تاکید میکنیم که فقط سراغ گزارههای خاص و خرده اطلاعات رفتیم تا عدهای محقق و کاربلد پیدا شوند و سر این رشته را گرفته و به اصل آن برسند.