نـــیـــوک لـــیــــدر

۳۱ مطلب با موضوع «سینما (فیلم،نقد و...)» ثبت شده است

کودتای 28 مرداد

مسیح | يكشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۴۵ ب.ظ | ۰ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

«کودتای 28 مرداد» یکی از حوادث مهم در تاریخ معاصر کشور ما است، زیرا این رخداد هم ملی شدن صنعت نفت را زمین زد، هم وفاق اجتماعی و اتحاد بین اقشار مختلفی که به رهبری آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق کنار هم ایستاده بودند را درهم شکست و از همه مهم‌تر زمینه‌ی ورود ایالات متحده‌ی آمریکا به ایران و استعمار این کشور را را فراهم کرد.

کودتای 28 مرداد مهم است، چون 25 سال با وقوع انقلاب اسلامی فاصله دارد. آمریکا و انگلیس زمانی در امور داخلی ایران دخالت رسمی می‌کنند که حتی جرقه‌های نهضت انقلابی امام خمینی نیز زده نشده است. کشورهای استعماری با براندازی دولت قانونی ایران، سهم نفتی خود از منابع ایران را رسمیت می‌بخشند و حکومت شاه هم هیچ اختیاری از خود ندارد.

درباره‌ی وقایع این کودتا و پیشینه و پسینه‌های آن کتاب‌های متعدد و خوبی نوشته شده است. 28 مرداد می‌توانست موضوع فیلم‌های بسیاری در سینمای ایران باشد و مثلا جشنواره‌ی فجر هر سال، یک فیلم با این موضوع داشته باشد. نکته‌ی دیگری که درباره‌ی این کودتا باید گفت، خارج شدن پرونده‌های مربوط به کودتا از حالت محرمانه در سازمان CIA است. مسئله‌ای که سال قبل اتفاق افتاد و حتی در مناظره‌های انتخاباتی پیشین آمریکا موضوع مناظره‌ی «هیلاری کلینتون» و «برنی سندرز» شد.

خلاصه‌ای از وقایع مربوط به کودتای 28 مرداد را شرح خواهیم داد و بعد به معرفی چند کتاب در این باره می‌پردازیم.

  • مسیح

ترور سرچشمه؛ دو ترور در یک قاب

مسیح | دوشنبه, ۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ق.ظ | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

توجه: متن زیر را بنده برای سایت «هنر ولایی» نوشته‌ام و بعد روی وبلاگ خودم قرار داده‌ام. 

نکته مهم دیگر این است که مطلب پیش‌‌رو یادداشتی تحلیلی درباره مستند «ترور سرچشمه» ساخته آقای «محمدحسین مهدویان» است و از فضای نقد مرسوم سینمایی در مجلات، دانشگاه‌ها و سینماتک‌های روشنفکری دور است.

 

  • مسیح

مستند حقیقت یا حقیقت مستند؟

مسیح | دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۶ ب.ظ | ۲ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 


اینکه هر مستندسازی بخواهد تاریخ را آنطور که دلش می‌خواهد بسازد، شاید از نظر شخصی جذاب و دلچسب باشد، اما آیا سنگ روی سنگ بند می‌شود؟ 
نمی‌دانم مراد از مستند چیست، اما من مستند را حقیقتی از یک واقعیت می‌دانم. واقعیتی که می‌شود با زبان‌های مختلف بیانش کرد، اما نباید خارج از حقیقت باشد یا به‌گونه‌ای گفته شود که حقیقتی را از بین ببرد و تصویر دروغینی بسازد.

 

اگرچه تمایل بسیاری به مستندسازی دارم، اما همیشه به این فکر  می‌کنم که در مواجهه با یک مسئله تاریخی باید چه رفتاری داشته باشم؟‌ آیا به دلیل گرایشاتی که دارم، می‌توانم بخشی از حقیقت و واقعیتی که پیرامون یک موضوع یا یک شخصیت اتفاق افتاده را نبینم؟ مثلا با شخص ایکس به دلیل مواضع سیاسیش مشکل دارم، اما در نگاه مستند به گذشته او حقایق را طوری جلوه دهم که اقدامات مثبتش نیز منفی جلوه کند؟ آیا می‌توان این نوع کار را «مستند» نامید؟

امسال نیز به روال سال‌های قبل برخی از فیلم‌های جشنواره مستند حقیقت را تماشا کردم. عمده فیلم‌هایی که دیدم تاریخی، سیاسی و پرتره بود. دو مستند از چند مستندی که دیدم به عمد بخش مهمی از تاریخ پیرامون موضوع خود را شرح نمی‌دهند و از قضا همین نگفتن موجب تحریف می‌شود.


آیا می‌توان به سینمای مستند تکیه کرد؟ آیا این نوع مواجهه باعث نمی‌شود من و دیگران در آنچه می‌خواهیم به عنوان مستند و حقیقتی از تاریخ بگوییم، دچار لغزش شویم و آنچه می‌خواهیم را روایت کنیم؟

فکر می‌کنم همان‌قدر که من باید روی این گذاره‌ها فکر کنم، دیگران نیز باید فکر کنند. من به اینکه اگر فرصتش پیش بیاید چه رویکردی باید داشته باشم و دیگران به اینکه ایا قربانی کردن حقیقت را می‌توان #مستند نامید؟

  • مسیح

فروشنده بازی

مسیح | سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۲ ب.ظ | ۳ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

 

«فروشنده» آقای «فرهادی» برنده جایزه اسکار خارجی زبان شد و بعضی از هم‌وطنان از این مسئله خوشحال شدند، اما طبیعتا بنده نه‌تنها خوشحال نیستم که غمگین هم هستم و شاید به زعم دوستان خیلی احساس «دلواپسی» هم دارم.
ایراد کار از آقای فرهادی نیست. او می‌تواند با پول امیر قطر یا امیر هر کشور منطقه، حتی خود پادشاه عربستان فیلم بسازد. او در ساختن فیلم نئورئالیستی بی‌تعارف کارگردان خوبی است. می‌داند چگونه کارگردانی کند، چگونه تعلیق ایجاد کرده و چطور از بازیگران خود بازی خیلی خوبی بگیرد. پس این نقطه‌ی قوت اوست.
برای فیلم نئورئالیستی ساختن نیز یک کارگردان باید بداند چگونه در یک آپارتمان فیلم بسازد. در یک فضای تاریک قاب بگیرد و از هیچ لوکیشن و نمای بدیعی استفاده نکند.

  • مسیح

یکی بر سر شاخ، بن می‌برید

مسیح | يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۵۲ ب.ظ | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

⭕️ یکی بر سر شاخ، بن می‌برید

آن‌ها که فیلم Camp X_Ray را دیده باشند، یادشان هست که «علی» زندانی شیعه‌ای بود که به دلیل اتهام در مسئله‌ی 11 سپتامبر دستگیر شده و به گوانتانامو فرستاده شد. 
قصد تحلیل و نقد فیلم ندارم، اما فقط می‌خواهم دوباره به شخصیت علی با بازی «پیمان معادی» نگاه کنیم.

  • مسیح

«روغن ریخته» و امامزاده‌ ایران

مسیح | جمعه, ۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۰۶ ب.ظ | ۰ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

«ترانه علیدوستی» در واکنش به ممنوعیت صدور ویزا به ایرانی‌ها از سوی دولت ترامپ را نژادپرستانه خواند و اعلام کرد از شرکت در مراسم اسکار به‌خاطر فیلم «فروشنده» آقای «اصغر فرهادی» خودداری می‌کند.
این ممنوعیت چقدر در زندگی عامه‌ی مردم ایران مهم  و موثر است؟
 لازم نیست به حوادث 30-40 سال اخیر رجوع کنیم، همین مسائلیکی دو سال گذشته مثل جلوگیری از ورود پول‌های بلوکه شده به ایران، تمدید تحریم‌های جدید، مسئله ایران‌هراسی و تولید فیلم‌های سینمایی علیه کشور ما را با دستور جدید ترامپ مقایسه کنیم و ببینیم کدام یک بیشتر به ضرر مردم، کشور ما و شایسته‌ی موضع‌گیری است.

  • مسیح

یادداشتی بر وجوه تاریخی و مهم فیلم یتیم خانه ایران

مسیح | پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۵ ب.ظ | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

یادداشت زیر در «نقد سینما» منتشر شده است و آن را بازنشر می‌کنم.

فیلم‌نامه فیلم نقص‌هایی دارد، اما بازسازی تاریخ و از آن مهم‌تر پرداخت به چنین موضوعی اهمیت زیادی دارد و فیلم را برجسته می‌کند.

توجه به موضوعی که در آستانه‌ی صد سالگی قرار دارد و تا امروز جز کتاب «قحطی بزرگ» دکتر «محمدقلی مجد» و یک کتاب خارجی و چند گزارش در روزنامه‌های آمریکایی، چیزی از آن در رسانه‌ی داخلی و خارجی نبوده است، مهم‌ترین ویژگی فیلم است. فیلم در یادآوری این موضوع به بیننده و همراه کردن مخاطب با دردهای آن دوران موفق عمل کرده است و این مسئله باعث شده تا ارزش نقد داشته باشد.

 

برعکس بعضی که «صرفا» فقط برای کمک به فلان جبهه یا حال‌گیری از جبهه‌ی دیگری از فیلمی حمایت کرده، آن را بالا برده یا پایین می‌برند، خیلی به حمایت از هر فیلمی اعتقاد ندارم. مثلا «دلبری»، «رسوایی 2» و... ارزش دیدن ندارند، اما «یتیم خانه ایران» فیلمی است که ارزش دیدن دارد. پیشنهاد می‌کنم ببینید.

 

متن یادداشت در ادامه مطلب

  • مسیح

سیانور، کیمیاست...

مسیح | سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

سیانور، کیمیاست...
📝 یادداشتم درباره‌ی فیلم «سیانور» در «نقد سینما»

 

⭕️ «سیانور» بهروز شعیبی را باید دید. فیلم خوش‌ساختی که از دل تاریخ معاصر، «مجید شریف واقفی» را بیرون کشیده و زندگی و نحوه‌ی ترورش را به تصویر می‌کشد. شعیبی آن‌ همه جسور است که بدون ترس به سراغ منافقین برود و از رویارویی با آن‌ها واهمه نداشته باشد. او خوب دانسته فضای دراماتیک و یک رویداد تاریخی را چطور در کنار هم ترکیب کند.

⭕️ برخلاف فیلم دیگری که امسال با موضوع منافقین ساخته شد، سیانور مخاطب را خسته نمی‌کند. تاریخ را دست‌مایه‌ی حرف‌های دست چندم قرار نمی‌دهد و از همه مهم‌تر، تاریخ یک سازمان تروریستی را در یک رویداد عشقی گم نمی‌کند. شاید بزرگترین ویژگی سیانور همین باشد که به بهانه‌ی جذب مخاطب، تاریخ را در یک داستان عشقی حل نکرده است. سازمان مجاهدین، همانی است که باید باشد، صمدیه لباف، تقی شهرام و شریف واقفی نیز همانند. اگر این فیلم و فیلم‌هایی از این دست را در سینمای ایران کم می‌بینیم، به خاطر عدم جسارت کارگردان‌ها و از آن مهم‌تر دم دستی بودن فیلم‌سازی نئورئالیستی است.

 

telegram.me/MovieReviewMag

  • مسیح

نقدی بر فیلم «بادیگارد» ساخته «ابراهیم حاتمی‌کیا»

مسیح | يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۲ ب.ظ | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

روزگاری است که «نیهلیسم» فضای فکری روشنفکرانی است که در سینمای جمهوری اسلامی ایران پاگرفته‌اند و از رزق پربرکت نهال انقلاب اسلامی نیوشیدند و حالا هر فرصتی که پیدا می‌کنند باربط و بی‌ربط فحشی هم نثار حزب‌الله و انقلاب و دین و دینداری می‌کنند.

عقل غرب‌زده،‌ سینمای ایران را فراگرفته است و سینماگران بی‌درد در فضایی فیلم می‌سازند که خود در آن زیسته‌اند. پوچ‌انگاری، فساد، خیانت، دروغ و بی‌وطنی همه‌ی آن چیزی است که امروز در سینمای ما موج می‌زند.

حال در این وانفساه باز هم «حاتمی‌‌کیا»ست که حرف مردم انقلابی را در فیلم خود می‌زند.

بگذار یک بار پایمان را از اصول تکنیکی نقد فرا بگذاریم و از دل بنویسیم. بهتر بگویم بگذار طوری حرف بزنیم که مخاطبمان روشنفکرها نباشند.

 

  • مسیح

شهدای دهه 60 و شهدای دهه 90

مسیح | جمعه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۳ ق.ظ | ۲ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

تفاوتی بین شهدای دهه 60 و دهه 90 نیست. هر دو برای دفاع از اسلام و اعتقادات دینی، انقلاب اسلامی، وطن و... جنگیدند. در خصوص اینکه اجر و قرب کدام یک بیشتر است یا هر دو برابرند هم نمی‌توانم صحبت کنم چون این چیزها خیلی در اندازه و فهم بنده نیست.
اما از دهه 60 هر چه به جا مانده، تصویری است از مادرانی که فرزندان خود را راهی کرده‌اند، همسرانی که شوهرشان را به جنگ فرستاده اند و خواهرانی که برادر خود را عازم جبهه‌های جنگ کرده اند.
کسانی که زینب گونه فرستادند و بعد از شهادت هم زینب گونه ایستادند.
اگر گریستند، اشک هم حماسه بود و تغزل و چیزی جز عشق نبود.
مادری سه فرزند خود را تقدیم اسلام کرده بود و می‌گفت شرمنده‌ی امام امت هستم که بیشتر از این چیزی برای تقدیم کردن ندارم.
از این دست تصاویر در خاطرات ذهنی همه‌ی ما از دفاع مقدس موجود است. 
حتی برنامه «نیمه پنهان ماه» که از شبکه افق پخش می‌شد و در همین سال‌های اخیر درست شده بود، این‌چنین بود.

اما تصویری که این روزها در بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی از برنامه «مدافعان حرم» که همسر شهید «رضایی نژاد» آن را اجرا می‌کند تا مستندها درباره‌ی شهدای مدافع حرم نشان داده می‌شود، بیشتر احساسات صرف بازماندگان درباره‌ی یک شهید است.
اینکه شهید با همسرش چطور بود و با هم چه جاهایی رفتند، اینکه هدیه تولد می‌خرید یا به کادو دادن اهمیت می‌داد، اینکه همسر شهید دلش برای او تنگ شده و از قاب بسته‌ی اشک‌های او فیلم گرفته شود، با آن تصویری که از دفاع مقدس بر جای مانده تفاوت بسیاری دارد.
این تصویر یک آدم معمولی است که از دنیا رفته و همسر یا مادر یا خواهرش از نبودنش ناراحت است و آن تصویری از یک آدم با جسمی معمولی، اما روحی آسمانی بود که مثل همه می‌خورد، می‌خوابید، عشق می‌ورزید، محبت می‌کرد، اما بنده خدا بود و از همه چیزش برای خدا گذشت. او نمونه‌ای از انسان کامل بود که با خصوصیات کاملش به شهد شیرین شهادت رسیده بود و تصویر امروز، تصویری ناقص است. ما نمی‌فهمیم چه شد که فلان عزیز به درجه شهادت رسید؟ آن هم در این روزگار که سختی‌اش از هر روزگاری بیشتر است.

این مسئله ارتباطی به خانواده‌ی عزیز شهیدان ندارد. 
خانواده‌ی شهدای دهه شصت هم مثل اینان احساسات زیادی داشتند و اصولا برای آدمی که می‌میرد و از دست می‌رود هم اشک می‌ریزیم، چه رسد به شهادت کسانی که از بهترین‌های آسمان و زمین بودند.
خانواده‌ی شهدای دهه نود هم مانند خانواده‌های دهه شصت حماسه آفریدند. آن‌ها هم مثل کوه ایستاده‌اند و نسل بعدی را برای اسلام و انقلاب اسلامی تربیت می‌کنند. آن‌ها هم اگر اشک می‌ریزند، حماسی است. جلوی دشمن ایستاده‌اند و کم نمی‌آورند. 
اشکال از #فیلمسازان امروز است که اینچنین #تصویری از شهادت و بازماندگان زینبی شهیدان به مخاطب می‌دهند.
شهید انسان بزرگی است که به بزرگترین مقامی که یک بنده می‌تواند برسد، رسیده است و خانواده‌های شهدا هم با همه‌ی سختی‌های دنیایی، این را انتخاب کرده‌اند و با عشق به آن رسیده‌اند.
از این #حماسه، حماسه عاشقانه بسازیم، نه یک عاشقانه معمولی فصلی که بعد از مدتی نه انسان ساز است و نه...

  • مسیح