نـــیـــوک لـــیــــدر

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

هاشمی، مجمع عقلا و عقلای قوم

مسیح | پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۳۳ ب.ظ | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

⭕️آقای رفسنجانی در صحبت‌های امروز خود از عقلای قوم صحبت کرده است و اینکه باید بنشینند صحبت کنند تا کشور دچار اختلافات کینه توزانه نشود. {روزنامه آرمان}
اینجا دو مسئله وجود دارد؛ یکی اینکه کدام عقلا؟ و دوم اینکه کدام اختلافات؟
در خصوص اینکه هاشمی از کدام اختلافات صحبت می‌کند باید گفت؟ آقای  رفسنجانی سال 88 در نامه به رهبری از آتش و دودی سخن گفت که بعد از انتخابات در خیابان و در فتنه‌ 88 دیدیم. حالا صحبت از اختلافات کینه‌توزانه می‌کند و چه بسا این مسئله، به همان شکل بوده تهدیدی از سوی او تلقی شود!
اما اینکه این عقلا چه کسانی هستند و هاشمی به چه کسانی عنوان عقلا می‌دهد، باید به تاریخ رجوع کنیم و سراغ «مجمع عقلا» را بگیریم.
 
✅در اثنای جنگ بین ایران و عراق، گروهی در مجلس شورای اسلامی تشکیل شد که به گروه 99 نفر یا مجمع عقلا معروف شد.
هاشمی در یکی از سخنرانی‌هایش در سال 88 پیرامون مسائل انتخاباتی اشاراتی به مجمع عقلا کرده و می‌گوید:
«گروهی از دوستان معتدل که اون موقع خیلی کم گیر می‌آمدند، گروه عقلا رو توی مجلس تشکیل دادند.»
 
⭕️اما این مجمع عقلابرای چه تشکیل شده بود؟
هاشمی:
«یکی از جاهایی که کار می‌کردند در سیاست‌های جنگی بود که شاید بی‌تاثیر هم نبودند در «خاتمه جنگ» و شاید نه؛ حتما تاثیر داشتند.»
 
او همچنین در کتاب «پایان، دفاع، آغاز بازسازی- صفحه 188» می‌گوید:
«مسئله بعدی امام بود که لحظه ای اجازه نمی‌داد درباره ختم جنگ بحث کنیم . در مجلس هم عده‌ای بودند به نام «‌مجمع عقلا» و آقای روحانی - که برای پایان دادن جنگ فعالیت می‌کردند - که امام آنها را سر جایشان نشاند.»
 
هاشمی در مصاحبه خود با روزنامه کیهان در سال 82، امام را مخالف پایان جنگ می‌خواند و می‌نویسد:
«امام مایل نبودند که اصلاً بحث آتش‌بس، صلح و پایان جنگ مطرح شود و این را باعث دلسردی نیروها در جبهه می‌دیدند.»
 
✅حسن روحانی: «آقای هاشمی که رفته بود پیش امام، گفته بود که این چیه نوشتند؟ شنیده ام فلانی و فلانی {من} هم هست، چون امام می‌دانست مسئولیت جنگ را دارم. آقای هاشمی گفته بود نه این‌جور نیست، من خبر دارم. جلسه با اطلاع من هست و من اطلاع دارم.»
امام پس از آنکه از ماهیت جلسات مجمع عقلا باخبر می‌شوند، به آقای هاشمی دستور می‌دهند که این مجمع منحل شده و به کار خود پایان دهد، اما این مسئله در عمل اتفاق نمی‌افتد!
 
شاید لازم بود صحبت امروز هاشمی رفسنجانی از «عقلای قوم» را  از این منظر نیز نگاه کرد.
 

پ.ن: برای اطلاعات بیشتر به کتاب «راز قطعنامه»، مستند «من روحانی هستم» و یا مقاله «چرایی مخالفت امام با مجمع عقلا» مراجعه کنید.
مطالب نوشته شده از صحبت‌های دکتر روحانی و اقای رفسنجانی در مصاحبه‌های خبری یا تصویری و همچنین از صحبت‌های آقای محسن رضایی در کتاب اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نوشته شده است.
  • مسیح

انقلاب فرزند خویش را میخورد!

مسیح | شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۱۳ ب.ظ | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

می‌گویند: «انقلاب فرزند خور است»! گویی خاصیت انقلاب این است که همین که به نتیجه رسید، فرزندان خود را یک‌یک نابود سازد! ولی انقلاب فرزندخور نیست؛ غفلت از نفوذ و رخنه‌ فرصت طلبان است که فاجعه به بار می‌آورد.
فرصت طلبی، تأثیر شوم خود را در تاریخ صدر اسلام نشان داد. در دوره‌ عثمان، فرصت‌طلبان جای شخصیت‌های مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند؛ «طرید»ها وزیر شدند و «کعب الاحبار»ها مشاور؛ و اما «ابوذر»ها و «عمار»ها به تبعیدگاه‌ها فرستاده شدند یا در زیر لگد مچاله شدند.

 

 

 

شهید مرتضی مطهری- نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر- انتشارات صدرا- صفحه 93

  • مسیح

مذاکره-موشک

مسیح | شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۰۵ ب.ظ | ۰ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

اینکه بعضی‌ها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگرچنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکره‌ی سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود -که همه‌ی اینها لازم است- امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بی‌سَروپایی و [هر] دولت فزرتی کذائی‌ای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقب‌نشینی کنید.

بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام- ۱۳۹۵/۰۱/۱۱

  • مسیح

من و سید مرتضی!

مسیح | شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۴۷ ب.ظ | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

سعی کردم اثار شهید سید مرتضی آوینی رو به این شکل مطالعه کنم و بعد برای خودم حلاجی کنم. یعنی نوشته‌ها رو کنار هم بگذارم و بعد با ساختن یک پازل از جملات، معنی خاصی که از فلسفه و نگرش آیشون برمیاد رو دربیارم. {به زعم خودم}

 

1- برادران عزیزی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می‌پنداشتند که برای دست یافتن به سینمایی که بتواند در خدمت اسلام قرار بگیرد، کافی است که به جوانان مؤمن علاقه‌مند، تکنیک فیلمسازی آموخته شود. اکنون همان برادران عزیز، در تحربه بخوبی دریافته‌اند که تکنیک فیلمسازی، یعنی مجموعه روشها و ابزار کار، فی نفسه حامل فرهنگ غرب و غایات روحی آن است و از خود می‌پرسند که «پس چه باید کرد؟»

 

2- بر ما تقلید از غربی‌ها روا نیست، چراکه تاریخ ما در امتداد تاریخ غرب نیست. ما عصر تازه‌ای را در جهان آغاز کرده‌ایم و در این باب، اگرچه سینما یکی از موالید تمدن غربی است، و لکن در نزد ما و در این سیر تاریخی که با انقلاب اسلامی آغازشده، صورت دیگری متناسب با اعتقادات ما خواهد پذیرفت. سینما در غرب چیزی است و در این مرزوبوم چیز دیگر و سینمای ما نمی‌تواند در امتداد تاریخی سینمای غرب باشد، اگرچه زبان سینما یا بیان مفاهیم به زبان سینما قواعد ثابتی دارد فراتر از شرق و غرب.

 

3- تخصص داشتن در علوم رسمی، اعم از تجربی یا انسانی، مساوی با قدرت اجتهاد در علوم نیست. تخصص شرط لازم اجتهاد علمی است، اما شرط کافی نیست. شرط کافی اجتهاد در علوم، وجود معرفتی کافی و جامع نسبت به اسلام است و بدون این شرط، اجتهاد محقق نمی‌شود، چراکه کاربرد علوم در صحنه‌ی عمل باید منتهی به غایاتی باشد که موردنظر اسلام است و لا غیر. لذا باید معنای اجتهاد و تخصص را از یکدیگر تفکیک کرد و دانست که استفاده از تخصص غربی‌ها در علوم و صنایع، اگر در سایه‌ی اجتهاد (به معنایی که عرض شد) نباشد، هرگز به غایاتی که موردنظر ماست منجر نخواهد گشت. ما خود را بی‌نیاز از تجربیات غربی‌ها نمی‌دانیم، اما برای این تجربیات شأنی متناسب با آن‌ها قائلیم. ما چاره‌ای نداریم جز آن‌که سینما را یک ‌بار دیگر در ادب و فرهنگ اسلام معنا کنیم. ما باید قابلیت‌های کشف نا شده‌ی سینما را در جواب به فرهنگ و تاریخ خویش پیدا کنیم و چه کسی می‌تواند ادعا کند که سینما دیگر قابلیت‌هایی ناشناخته ندارد؟

 

 

4- قالب و محتوا و ظرف و مظروف، در سینما، دومرتبه از یک وجود واحد هستند... همچون روح و بدن. با گرایش روح به سمت کفر و شرک ظاهراً تغییری در بدن ظاهر نمی‌شود، اما در سینما این «قالب» است که محتوای خویش را «برمی‌گزیند». چه بخواهیم و چه نخواهیم در تمدن امروز روش و ابزار «اصالت» دارد و سینما نیز از این حکم کلی خارج نیست. این حکم نه مطلقاً، که عموماً، درباره همه هنرها صادق است و در سینما به‌طریق‌اولی، چراکه سینما قبل از آنکه هنر باشد، تکنولوژی است. تکنیک سینما نیز، علاوه بر پیچیدگی بسیار زیاد و فوق‌العاده، مجموعه‌ای است از حیله‌هایی که با قصد فریب عقل و نفی اختیار تماشاگر گردآمده است و برخلاف تصور عام، هرگز انسان را به فطرت ثانوی که مقام تفکر و تذکر است رجوع نمی‌دهد.
اما درعین‌حال، سینما می‌تواند که این‌چنین نباشد و این نکته‌ای است که برای ما محل توجه است. اگر محتوای سینما بخواهد که به‌سوی حق و اسلام متمایل گردد، تکنیک سینما، یعنی مجموعه روش‌ها و ابزار آن، حجابی است که باید خرق شود. در این نکته برای اهل معنا معانی بسیار نهفته است.

 

پ.ن: مسئله ظرف و مظروف، تمدن تکنولوژیک، سینمای اسلامی و از این دست تعاریف مسئله حل نشده دوستان در مطالعه آثار ایشونه که برام کاملا حل شده، مشخص و واضحه. 

شاید هم اشتباه میکنم، اما گمانم اینه که دیدگاه فلسفی ایشون رو باید از آغازی بر یک پایان و رستاخیز جان شروع کرد و به ... رسید و از این منظر به او نگاه کرد و با جهان بینی او غرب و تمدن تکنولوژیک رو دید.

 

پ.ن: 20 فروردین نزدیکه و باز قلب من میتپه!

  • مسیح