نـــیـــوک لـــیــــدر

یادداشتی بر وجوه تاریخی و مهم فیلم یتیم خانه ایران

مسیح | پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۵ ب.ظ | ۱ نظر

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

برخلاف خیلی از فیلم‌های سینمای ایران، که در این سال‌ها ساخته شده و حتی ارزش دیدن نیز ندارد، یتیم خانه ایران دارای وجوه سینمایی است و از همین‌ روست که شاخصه‌های نقد را نیز پیدا می‌کند. به طور دقیق‌تر، فیلم به مرتبه‌ای رسیده است که بتوان درباره‌ی نقاط مثبت و منفی آن حرف زد. اما عمده‌ترین مشکل فیلم، نقص در تدوین صدا است. صدای دیالوگ‌ها به نسبت موسیقی فیلم پایین است و برخی از گفتگوها به سختی شنیده می‌شود. روایت داستانی نیز در ابتدای فیلم کمی اشکال دارد، زیرا مخاطب با حاج «بنکدار» که در حال احتضار است به خوبی آشنا نمی‌شود. با این همه فیلم روایت درد و رنج تاریخ یکصد سال پیش ایران را به خوبی بیان می‌کند. مخاطب همراه فیلم می‌شود و زخم‌هایی که در گذشته بر پیکر ایران عزیز رسیده است را با جان و دل خود لمس می‌کند.
فیلم، عین تاریخ است. نه بیننده را با دیالوگ‌های امروزی روبرو می‌کند و نه آن همه وجوه تاریخی می‌یابد که مخاطب حس غریبی نسبت به آن داشته باشد. یعنی بیش از آنکه بیننده درگیر لوکیشن‌ها و ابنیه‌ی تاریخی شود، با فیلم و روایت داستانی آن همراه است. مخاطب به راحتی با شخصیت‌ها درگیر می‌شود، به «محمدجواد بنکدار» دل می‌بندد، از روشنفکرهای خائن ایرانی متنفر می‌شود، نسبت به «لرد» و افسران انگلیسی احساس دشمنی کرده و با کشته شدن آن جهودِ نان به نرخ روز خور خوشحال می‌شود. آن‌جایی که نیروهای انگلیسی جوان ایرانی را تحقیر می‌کنند، تحقیر شده و آن‌جا که افسر انگلیسی کشته می‌شود، احساس غرور می‌کند.

فیلم چند صحنه‌ی بی‌بدیل و عالی دارد؛ یکی آنجا که «فضل‌الله» و مادرش در کوچه‌ها می‌دوند و جنازه‌ی مردم را بر اثر قحطی و گرسنگی روی زمین می‌بینند، دومی آنجا که مردم از گرسنگی به گوشت مرداری حمله می‌کنند و دیگری صحنه‌های اتحاد مردم در ربودن دارو از دارو دسته‌ی انگلیسی‌ها. فیلم هم قهرمان دارد و هم ضد قهرمان؛ شاید این دو آنچنان که باید قوی نیستند و چه بسا ضعف‌هایی دارند، اما در میان روح مرده‌ی سینمای نئورئالیستی، نوری در تاریکی‌اند. یتیم خانه ایران داستان غریبی مردم این سرزمین است. قصه‌ی نسل‌کشی نیمی از مردم ایران است که با وجود اعلام بی‌طرفی در جنگ، بیشترین کشته‌ را بر اثر قحطی و بیماری‌ و به دست انگلیسی‌ها متحمل شد.
«ابوالقاسم طالبی» سراغ داستانی رفته است که خیلی از مردم این سرزمین نشنیده اند. داستانی حقیقی که بیشتر شبیه یک افسانه می‌ماند. در دوره‌ای که برخی چشم به در سفارت‌های مختلف دوخته‌اند، کارگردان نوک پیکان فیلمش را به طرف بریتانیا و ملکه نشانه گرفته است . فیلمِ طالبی، داستان یک سرزمین، حرف مردم یک کشور و بغض فروخفته‌ی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی است که عامدانه به دست فراموشی سپرده شده است. بزرگترین ویژگی فیلم، بزرگترین شاخصه‌ی کارگردان آن است. او با کسی تعارف ندارد، ژست روشنفکری نمی‌گیرد و از بیان حرف مردم و حقیقت تاریخی هیچ واهمه‌ای ندارد. یتیم خانه ایران ضد استعماری است چون از درون طالبی جوشیده است و آینه‌ی تمام نمای اوست. او همان‌قدر روشنفکران وطن‌فروش روزنامه «رعد» را زیر تیغ نگاه تاریخی قرار می‌دهد که آن روحانی طالب جدایی دین از سیاست را.
یتیم خانه، ارزش دیده شدن دارد و به خوبی می‌تواند «مردم» را با خود همراه کند. مردمی که سال‌ها توقع داشتند سینما به تبع انقلاب‌شان مردمی شود، اما خواسته‌شان محقق نشده است. یتیم خانه ایران، داستان دیروز و «عبرت» امروز میهن است. ما را متاثر می‌کند، برای ما حرف می‌زند و به ما راه نشان می‌دهد. فیلم طالبی آدمی را یاد تکه شعری معروف از عارف قزوینی که در تاریخ ایران ماندگار شده، می‌اندازد:
«از دست عدو ناله من از سر درد است
اندیشه هر آن‌کس کند از مرگ نه مرد است
جان بازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست کنون وقت نبرد است
چه بد رفتاری ای چرخ، چه بد کرداری ای چرخ، سر  کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ»

 

نظرات (۱)

  • علیرضا حدیدی
  • سلام
    متاسفانه هنوز نشده بریم ببینیم
    یه بار بیاید قم که با هم ببینیمش !
    پاسخ:
    تو حالا برو ببین، تا ما بیایم یهو دیدی برش داشتن
    میریم یه چیز دیگه میبینیم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی