نـــیـــوک لـــیــــدر

بررسی تحلیل قیام عاشورا- قسمت ششم

مسیح | سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۱۷ ب.ظ | ۲ نظر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 

در مطلب پیشین، از نامه‌ی حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام به شیعیان کوفه دریافتیم:

1- امام حسین علیه‌السلام به آن‌ها یادآور می‌شود که شما شیعیان در نامه‌هایتان گفتید که ما یاوری نداریم و سوی ما آی. یعنی آن‌ها دعوت کننده امام بودند.

2- با وجود آنکه 20 هزار تن و به نقلی 12 هزار تن به امام حسین علیه‌السلام نامه فرستادند، ایشان تاکید داشتند فرستاده‌شان را به میان مردم کوفه بفرستند تا از صحت این مطلب آگاهی پیدا کنند.

3- هم‌زمانی حرکت عبیدالله بن زیاد به کوفه و حکم ولایت او بر این شهر، نشان می‌دهد که یزید بن معاویه قصد برخورد با اباعبدالله الحسین علیه‌السلام را داشته است.

در غیر این صورت، وجود والی مانند نعمان بن بشیر که به جنگ با امام حسین علیه‌السلام تن در نمی‌داد، برای کوفه کافی بود.

انتصاب او نشان از رویکرد خصمانه یزید با اباعبدالله الحسین علیه‌السلام دارد.

 

عبیدالله به محض ورود به کوفه، خواست حجت را بر مردم کوفه تمام کند. به سبب عادت آن دوران، مسئولین حکومت عبیدالله مردم را به نماز جماعت دعوت کردند و او نماز به جای آورد و بعد بالای منبر رفت.

کتاب آه {ترجمه نفس‌المهموم} در این خصوص می‌نویسد:
«بامداد شد.

منادی ندا کرد: «نماز به جماعت!»

مردم گرد آمدند.

و ابن زیاد بیرون آمد و خدای را سپاس گفت و ستایش گرد. آن‌گاه گفت:

«اما بعد، امیرالمومنین شهر و ثغز و فیءِ شما را به من واگذاشته است و مرا فرموده که ستم رسیده‌ی شما را داد دهم و محرومان را عطا کنم و بر شنونده‌ی فرمانبردار احسان کنم و بر نافرمان سخت گیرم. و من فرمانِ او را درباره‌ی شما انجام دهم و پیمانِ او را انقاذ کنم. و من نیکوکار و فرمانبردارِ شما را چون پدری مهربانم و تازیانه و شمشیرم بر سرِ کسی است که فرمانِ مرا ترک کند و از پیمانِ من درگذرد. پس باید هر کس بر خود بترسد. با این مردِ هاشمی بگویید سخنِ مرا تا از غضبِ من بپرهیزد.» (و مقصودِ او از هاشمی مسلم بن عقیل بود.)»

 

در آن دوران، کوفه به قبایل و طوایف مختلفی دسته‌بندی می‌شد. هَمدانی، بنی‌اسد، مرادی، کَندی یا کَنده، ثقفی، مِذحج و ... از طوایف مهم کوفه محسوب می‌شدند. هر قبیله فردی به عنوان بزرگ و ریش‌سفید داشت که همه او را قبول داشتند و تبعیت از سخنان او مرسوم بود.

عبیدالله دستور داد نام سران هر قبیله را بنویسند و تا مشخص شود در طایفه‌ی ایشان کسی مخالف یزید هست یا نه.

اگر در قبیله‌ای مخالف وجود داشت، سران قبیله‌ها یا باید نام او را می‌نوشتند، یا تعهد می‌دادند از قبیله‌‌شان علیه حکومت یزید اقدام نشود. ابن زیاد به آن‌ها می‌گوید اگر در طایفه‌شان یاغیانی علیه یزید یافت شود، بر خانه‌اش آویخته شود و عطای او ملغا گردد و به جایی در عُمان و زراره روانه گردد.

 

همزمان با این مسائل، مردم مخفیانه با مسلم بن عقیل علیه‌السلام بیعت کردند. ابتدا در خانه‌ی مختار ثقفی بیعت می‌کردند و بعد از مدتی، مسلم به خانه هانی بن عروه رفت و در آن‌جا ساکن شد.

در کتاب آه پیرامون حضور مسلم در منزل هانی می‌خوانیم:
«

چون مسلم آمدنِ عبیدالله و سخنِ او بشنید، از خانه‌ی مختار بیرون شد و به سرای هانی بن عروه‌ی مرادی درآمد و هانی را بخواست.

هانی بیرون آمد و او را بدید و سخت ناخوش آمدش.

مسلم با او گفت: «آمدم تا مرا پناه دهی و مهمان کنی.»

هانی گفت: «چیزی فوقِ طاقتِ من تکلیف کردی و اگر در سرای من داخل نشده بودی و به من ثقهِ نداشتی، دوست نداشتم بازگردی- الّا که برای دخولِ او تکلیف بر عهده‌ی من آمد. داخل شو.»

او را منزل داد. و شیعه نزدِ او رفت و آمد داشتند- پنهان و پوشیده از عبیداللهِ زیاد- و یکدیگر را به کتمان توصیه می‌کردند. و مردم با او بیعت می‌کردند تا بیست و پنج هزار مرد بیعت کردند و خواست خروج کند.

هانی با او گفت: «شتاب مکن.»

 

و مسلم نامه سوی حسین فرستاد- با عابس بن ابی شکیبِ شاکری و قیس بن مسهرِ صیداوی، نوشته بود:

اما بعد، آنکس که به طلبِ آب می‌رود با اهلِ خود دروغ نمی‌گوید. از اهلِ کوفه هجده هزار کس با من بیعت کردند. پس، در آمدن شتاب فرمای همان وقت که نامه‌ی مرا می‌خوانی- که همه مردم را دل با توست و دل به جانبِ آلِ معاویه ندارند.

والسلام.»

 

از آنچه در تاریخ بیان شده، می‌فهمیم که هجده هزار نفر -طبق روایتی 25هزار نفر- با مسلم علیه‌السلام بیعت کردند.

علت تعجیل مسلم بن عقیل در ارسال نامه به حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام نیز حضور عبیدالله در کوفه و اقدامات او بود.

مسلم با ارسال نامه به امام حسین علیه‌السلام قصد داشت او را از بیعت آگاه کند تا به کوفه آید، اما ماجرای دست‌گیری مسلم و خیانت کوفیان به او، بعد از ارسال نامه بود.

 

 

  • مسیح

نظرات (۲)

تشکر 
برای چی منگل؟من خودم به شخصه اصلاً فیلم و سبک کاری این خانوم رو نمی پسندم اما برخی حرف هاشون جالبه و شاید هم درست و فک می کنم علت اینکه با انتقاد شدید برخی افراد اون هم از جریان های خاصی روبه رو میشن اینکه تند صحبت می کنن. مثلاً حرف های ایشون درباره تفکیک جنسیتی به نظرم تا حدودی درست بود و قابل تأمل.
برای مثال خیلی دوست دارم بدونم چرا تو جامعه ما که به اصطلاح اسلامی است و این همه تبلیغ حجاب محدودیت نیست مصونیت هتش شاهد این هستیم که  به بانوان محجبه و حتی چادری هم تعرض میشه و حالا مسؤولین چیکار می کنن میان فقط درباره تعرض به زنان به اصطلاح بی حجاب صحبت می کنن؟واقعاً چرا؟پس حجاب به چه دردی میخوره؟
پاسخ:
مجید جان با شمان!
{به قول استاد} :D
با عرض معذرت 
اشتباهی نظرمو اینجا گذاشتم باید می رفت همونجایی که درباره تهمینه میلانی بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی