نـــیـــوک لـــیــــدر

انقلاب رنگی اوکراین و حکایت افتاب یزد

مسیح | يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۳ ب.ظ | ۵ نظر

این‌ها و اسامی دیگری که از ذهن نویسنده خارج است، انسان را یاد یک چیز می‌اندازد؛ سیاست رسانه‌ای بی‌نظیر و بسیار حرفه‌ای اصلاح‌طلبان در دهه‌ی هفتاد که به بی‌رحمانه‌ترین شکل جمهوری اسلامی را به چالش می‌کشید و همواره شوکی جدید در جامعه به راه می‌انداخت.

نگارنده در این نوشته قصد ندارد به چگونگی و چیستی حلقه کیان و روزنامه‌های زنجیره‌ای بپردازد، زیرا مطلب از بین خواهد رفت. اما آنچه که مسلم است بر خلاف تصور بسیاری که گمان می‌کنند حلقه‌ی روزنامه‌های زنجیره‌ای در سال 84 و بعد در سال 88 از بین رفت، این گروه همچنان به کار خود ادامه می‌دهد.

اگر در اثنای وقایع سال 88 نامی از انقلاب رنگی و انقلاب مخملین آورده شد، سخنی گزاف نبود. طرحی که پیش از آن در چندین کشور اروپایی با موفقیت اجرا شده بود و تئوری‌های جین‌شارپ و تئوریسین‌های معروف دیگر دنیا را در خود نهفته بود.

انتخاب رنگ‌ها از سوی سیاستمداران وقت، اقدامی معمولی به شمار می‌رفت، اما نوع فعالیت دشمن در آن برهه، حکایت از انقلاب رنگی داشت. امری که از چشم بسیاری مخفی نماند و بسیاری از سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران به تحلیل آن پرداختند.

بلافاصله پس از اتفاقات سال 88 بسیاری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب رنگ سبز را برای صفحات اصلی خود انتخاب کردند. رنگی که در آن برهه بیشتر به رنگ کودتای مخملی ضدانقلاب بواسطه بی‌تدبیری‌های سیاستمداران داخلی شبیه بود.

این تغییر رنگ و هم‌ذات‌پنداری یک بار دیگر به چشم می‌خورد.

روزنامه آفتاب یزد با تغییر رنگ خود به نارنجی، یادگار آن روزها را زنده کرده است و حال سوال اینجاست که آیا این تغییر و تحول اتفاقی و تصادفی است؟ یا سیاست و فکری خاص پشت پرده این نوع اقدامات است؟

چه دلیلی دارد که این روزنامه و روزنامه‌های دیگر به این صورت، از اتفاق امروز اوکراین یاد کنند؟ آیا جز خیال خام آزادکردن زندانیان و متهمان سیاسی در ایران؟

و سوال دیگر اینجاست که ایا در وقایع اخیر اوکراین، جز حمایت دولت آمریکا و شخص اوباما از مخالفین دولت قانونی اوکراین چیزی دیده شد؟

به نظر می‌رسد این نوع جهت‌گیری‌ها کاملا مغرضانه بوده و برخی از روزنامه‌ها عامدانه به دنبال اهدافی خاص هستند.

یادآور می‌‌شویم تغییر رنگ لوگوی روزنامه وطن امروز را که به دلیل مذاکرات هسته‌ای سیاه چاپ شد و صدای انتقاد بسیاری از اصلاح‌طلب‌ها و موافقان دولت فعلی را درآورد.

به امید آنکه این اتفاق، تنها از روی جهل و نادانی مسئولین این روزنامه باشد.

 

نظرات (۵)

نظری ندارم :|
لُپ کلام رو رسوندی. کلامت طلا :)
همه اینا درست ولی آیا عبدالکریم سروش و نظریاتش که روشنفکری دینی هم نامیده میشه به موضوع رنگی شدن روزنامه ها ارتباطی دارن یا چی؟
پاسخ:

به حلقه کیان! دوستم.

اگر دقت کرده باشی، گفتم حلقه کیان از بین نرفته فقط آدم‌هاش عوض شدن. قبلا عبدالکریم سروش بوده، حالا یه نفر دیگه.

D:
آها. البته اونا کجا و اینا کجا.
ولی یه پیشنهاد، جمله عیبش بگفتی حُسنش نیز بگو. اینایی که اینجا اسم بردین جدا از اون تصور سلطه مخوف رسانه ای (که واقعا هم به این شدت نبود، به نظر من پاراگراف اول متن اسمش آزادی بیانه نه سیاست بی رحم رسانه ای. رسانه ذاتش بی رحمی رو داره) خیلی حُسن های دیگه هم داشتن. آیا درسته که با این مدل متن منتقل کنیم که فلان آدم (مثل تاج زاده یا سروش که اسم بردین) فقط کارش حمله به جمهوری اسلامی بوده و با هُل دادنش ازش یه عامل عناد محض بسازیم؟ در حالیکه می دونید تاج زاده از خیلی مسئولین فعلی و قبلی وقتی به مسئولیت دولتی رسید باتقواتر عمل کرد (انصراف از تحصیل و شغل دوم و...) اگه اینا معاند محض باشن پس اکثر مسئولین فعلی که وضعیتشون مشخصه جبهه ی جمهوری اسلامی این تقسیم بندی رو تشکیل میدن؟
دوستیما! دوستانه صحبت می کنیم. :)
پاسخ:
عزیز دل :D
ایا تو وقتی میخوای از سیاست رسانه‌ای بنویسی، باید از انصراف شغل دوم هم بنویسی؟ :D
اینکه شما فکر میکنی همه معاندین نظام رو هل دادن یه بحثه خاصه که من موافقش نیستم. یه عده بسیار اندکی هل داده شدند که اون هم نه 100 درصد. 30 درصد سهم هل دادگی داشتن.
بله تاج زاده تو خیلی جاها باتقوا عمل کرده و اگر من بخوام یه مطلب بنویسم که:
«زندگی نامه تاج زاده»
قطعا باید بگم که اینطور بوده و اگر ننویسم، از جاده تقوا خارج شدم.
یا مثلا اگر از زندگی عبدالکریم سروش بخوام بنویسم
حتما قبل از اینکه به انحراف فکری امروزش که هیچ شکی در انحراف صد در صدش ندارم اشاره کنم، باید به اینکه شاگرد علما بوده و اتفاقا تاثیری هم داشته اشاره کنم. به کتاب‌هایی کهدر خصوص مولوی نوشته و ...

اما ما اینجا در مورد تقوا صحبت نمی‌کنیم، یا بیوگرافی.
در مورد رسانه‌ صحبت می‌کنیم و نه خودِ رسانه‌ی بی‌رحم.
از حلقه‌ی کیان
نه حتی از محسن آرمین و سازگارا.
چون آیا امروز محسن سازگارا در حلقه کیان و حلقه ارتباطی فعلی روزنامه ها هست؟
نه
اما یک روز محسن آرمین و اکبر گنجی داشتن این رو میگردوندن و وقتی اسم حلقه کیان میاد، اسم 10 ارگان و 20 نفر هم پشت بندش میان

و من فکر نمیکنم در متنم قرار داشتم که اینها رو معاند معرفی کنم
به حلقه کیان و آدم‌هاش اشاره کردیم
نه عبدالکریم سروش و بیان مواضع و روحیاتش عزیز


حالا اصل مطلب من در مورد حلقه روزنامه‌های زنجیره ایه. بعد 4تا اسم، 4 تا حزب و 4 تا تشکل اسم آوردم.
بعد به نظرت اگه بیام به حُسن این دوستان هم اشاره کنم تا کجا باید بنویسم؟ :D
بله جیگر بابا
دوستیم
نه، منظورم این نیست که وقتی اسم یکی رو میارین کل خوب و بدشو بگین که انصاف باشه D:
منظورم اینه که وقتی میگیم اینا "حمله" ی "بی رحمانه" به جمهوری اسلامی کردن کلاً از دایره جمهوری اسلامی هُلشون دادیم بیرون در حالیکه این افراد خودشون یه زمان حامیان و یاران جمهوری اسلامی بودن نبودن؟
می تونیم بگیم انتقاداتی (شدید) داشتن به نظام. در حالیکه فکر کنم تاج زاده مقاله ها و انتقادات "قبل از زندانش" هیچ کدوم از دایره قانون و قانون مطبوعات خارج نبود.
پاسخ:
نه در اینکه حمله بی‌رحمانه کردن به جمهوری اسلامی شک ندارم.
حلقه‌ی کیان و روزنامه‌های زنجیره‌ای علنا دم از کودتا، ضعف جایگاه رهبری، مقصر بودن رهبری در ماجرای کوی دانشگاه، قتل زنجیره‌ای و متهم کردن چند نفر و ده‌ها مثال دیگه که در این زمینه هست انجام میدادند.
پس نمیشه گفت اونوقت داشتند دفاع می‌کردند.
اگر هم معتقدی که من دارم اون‌ها رو تو چارچوب حلقه‌ای که هفتگی براش برنامه داشتند، موارد مختلفی تا براندازی هم تو جلساتشون رفتند و کشور رو به جاهای خطرناک کشوندند که سال 78 رهبری علنا سخنرانی کردند در مورد روزنامه های داخلی، هل میدم، عیبی نداره من راضی هستم که تو این زمینه هلشون داده باشم و یقین دارم اون دنیا اتشی در این زمینه برای خودم نمیخرم :D

بله یه زمانی دفاع هم کردند، ولی در حلقه کیان ابدا و اصلا از نظام دفاع نکردند.
بله صرفا به دفاع از جریان دوم خرداد پرداختند که دیدیم اون جریان تا تحصن و حمایت‌های زنجیره‌ای بعدش هم رفت.

همه‌ی این دوستان حتما خدمتی داشتن، اما نه در حلقه کیان.
بحث من هم در اون خصوص بود عزیزدلم.
و در اینکه اونجا خدمت نکردند شک ندارم.
حالا ممکنه تو روزنامه‌ی فلان، عبدالکریم سروش یا مثلا اکبر گنجی یه مقاله در مورد وجوب برهان نظم، شرح مولانا و شمس تبریزی یا ... نوشته باشند که اگر منظورت از خدمت اینه بله صد در صد تا زمانی که تو این کشور بودند داشتند خدمت میکردند و مثلا عبدالکریم سروش همین الانش هم داره خدمت میکنه.
کمااینکه من همین الانش از عبدالکریم سروش و محسن کدیور مقالاتی می‌خونم که لذت می‌برم، اما چیزی که من براش مثال میزنم و مطلب مینویسم، یک جنبه‌ای داره که من این اقایون رو تو اون جنبه جا میدم و بیرون از جنبه رو نگاه نمیکنم.

اگر بخوام در مورد دیدگاه سروش بنویسم، همین الانش هم ممکنه نکات مثبت باشه
اما آیا قراره هرکس منفی بود نقاط مثبتش 0 باشه؟
نه.

علی ای حال مطمئن باش اگر یه روز در مورد بیوگرافی یا مثلا شرح نظر پیرامون فلان مسئله بنویسم، حتما خوبی هم مینویسم
که البته این دیدگاه هم مرام منه:D والا پر است از ژورنالیسم‌هایی که میگن گور بابای کار خوب طرف و 0 می‌بیننش.
والا عبدالکریم سروش، ایکس، ایگرگ، زد و وای یه روزی در جمهوری اسلامی کار کردند.
خب اگر طرف خودش از دایره نظام الان بیرونه و نمیخواد هم باشه، ما انداختیمش بیرون. این بحث هل دادن رو یه بار هم گفتم. واسه یه جای خاص میدونمش نه همه جا.
اینجوری باشه طلحه هم سیف الاسلام بوده پس به خاطر اینکه یه روز خوب بوده نباید گفت ضد امیرالمومنین بوده. چرا بوده. خودش هم رفته توی کفر. کسی هم هلش نداده. ولی یه روزی خدمت کرده به اسلام شده سیف الاسلام. این سیف الاسلام شدنش نشونه اعتقادشه، اون شمشیر خوردن، کشته شدن و نفرین شدنش هم نشونه کفرش.

زیاد نوشتم.
زیادتر هم میشه نوشت
ولی داریم روی چیزی بحث میکنیم که اصلا مدنظر من توی متن نبوده عزیزدل.
جیگری
موتوشکر از شما :-*
پاسخ:
جیگر بابا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی